داستان مردی که با سگش می‌خوابید شروع خوبی دارد

داستان مردی که با سگش می خوابید شروع خوبی دارد .در همان سطر اول تعلیق لازم را ایجاد می کند و مخاطب کنجکاو می شود حالاکه این شخصیت مردانگی اش را از دست داده چطور روزگار می گذراند،داستان نیز همین طور در جهت بر آوردن انتظارات مخاطب وارد زندگی خصوصی و شخصی شخصیت اصلی داستان می شود وبر نوع رابطه شخصی شخصیت با زن اش تمرکز می کند.
فضا سازی و توصیفات به نظرم خوب و متناسب با قصه داستان است ،حالات و روحیات شخصیت اصلی و نوع رابطه اش با زن اش لیدا مناسب است و این که زاویه دید دانای کل هم انتخاب شده به این موضوع کمک می کند.
اما در مورد حذف لیدا و نوع مردن یا کشته شدنش نویسنده شتاب به خرج داده و به اندازه کافی پرداخت نشده که بلافاصله وارد داستان سگ و شخصیت اصلی می شود،و در این قسمت و شبیه سازی سگ با زن اش و به نام لیدا نامیدنش تا اندازه ای تصنعی است و شعاری شده.
اما در کل تکنیک روایت داستان و بیان حوادثی که در آینده اتفاق می افتدو در خلال داستان گفتن مورد پسندم بود.موفق باشید