داستان ما درباره آدمی معمولی ….. به نظرم تخیلی پذیرفتنی در این داستانک دیده می‌شود

داستان ما درباره آدمی معمولی...

به نظرم تخیلی پذیرفتنی در این داستانک دیده می شود. نثر آن هم جذاب است هرچند روان نیست! این سختخوانی شاید برآمده از طولانی شدن بی مورد جملات باشد که با توجه به حجم اندک کار توجیهی پیدا نمی کند. اما گیرایی قلم نویسنده به نظرم به خاطر طنزی است که چاشنی آن شده.
توجه کنید به اظهار نظرهای راوی درباره انجمن شهر و شهردار.
مورد دیگری که مایلم به آن اشاره کنم کم رمق بودن نقطه اوج است؛ جایی که ظاهرن قرار بوده خواننده از حضور گدای افلیج شگفت زده شود اما با باور من ضربه پایانی چندان تکانی به خواننده نمی دهد!
شاید هم نیاز بوده که این داستانک کمی بیشتر ادامه پیدا کند تا حس پایان یافتگی در مخاطب ته نشین شود...