درداستان اقای قربانیون زنها منفعل و تو سری خورندشخصیت اصلی داستان هم مردی افسرد و معیوب است که به خوبی به مخاطب با یک شخصیت سازی ق

درداستان اقای قربانیون زنها منفعل و تو سری خورندشخصیت اصلی داستان هم مردی افسرد و معیوب است که به خوبی به مخاطب با یک شخصیت سازی قوی شناسانده و خشونتش را قابل باور کرده است حتی در حد کشتن همسرش.نگاه راوی به زن و جایگاهش تحقیر امیز است .زن منفعل و نقش پر رنگی ندارد.فقط یک قربانیست.قربانی که ظاهر خیانت کرده... وباید بمیرد...
قلم اقای قربانیون قوی است وشکی در ان نیست.فقط سوالی که برایم ایجاد شد.
وضعییت و رفاه مرد بود.مثل خانه ویلایی و نوکر و...
اشاره ای نشده بود که یک سرباز که انقدر مطیع فرمانده است و یک فرد عادیست حالا چطور متل خانها زندگی میکند.منبع در امدش کجاست.خانها بلدند چطور از سربازی فرار کنند.
صحنه سازی در داستان وایجاد فضاها عالی بود.
دلسوزیهای پیرزن که گاهی دردسر ساز میشد قابل لمس وباور مذیر بود.
پایان داستان تنهایی بی حد وسردرگمی مرد به خوبی به تصویر کشیده شده بود.