📌داستانک.. ✒حمید سلیمانی رازان

📌داستانک
@matikandastan
📃مترسک
✒حمید سلیمانی رازان

‌شکارچی پرندگان باز هم خود را بر سر کشت زار به هیبت مترسکی درآورد تا با روش همیشگی اش گنجشک صید کند. دستانش را صلیب می کرد و کلاه لبه دارش را در یک دست می گرفت، هنگامی که گنجشکی روی سرش می نشست کلاهش را بر روی آن می گذاشت، با دست دیگر گنجشک را می گرفت و در کیسه ی بغلش می انداخت. هم چنان مشغول صید گنجشک ها به روش خودش بود که دو عابر شکارچی در حال بگو بخند از جاده ی کنار کشت زار عبور کردند. برای لحظه ای مترسک سر کشت زار را دیدند، برای یکی از آنها تنوع جالبی داشت این که در این غروب به مترسکی شلیک کند. پس این کار را کرد و گلوله به پیشانی مترسک خورد و افتاد. گنجشک ها تک تک از بغل او پرواز می کردند و عابرین بگو بخند به راه خود ادامه دادند.
@matikandastan