📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢داستانهای عجیبی که واقعی شدند. برای توضیح درباره این موضوع من همیشه سیاح آمریکایی اف
📢داستانهای عجیبی که واقعی شدند
@matikandastan
گابریل گارسیا مارکز: زندگی در آمريكای لاتين به ما نشان میدهد كه واقعيت سرشار از چيزهای فراواقعی است. برای توضيح درباره اين موضوع من هميشه سياح آمريكايي اف.دبليو دوگراف (de Graf) را مثال میزنم، كسی كه در پايان قرن گذشته راهی سفری شگفتانگيز از ميان جنگل آمازون شد و چيزهای غريبی را به چشم ديد. مثلا رودخانهای با آبهای جوشان، يا جايی كه صدای انسان باعث ريزش بارانهای سيلآسا میشد. در كومودورو ريواداويا (comodoro Rivadavia) در جنوبیترين منطقه آرژانتين، بادهای قطب جنوب تمام يك سيرك را با خود برد و فردای آن روز تورهای ماهيگيران لاشههای شيرها و زرافهها را صيد میكردند. در [مجموعه] «خاكسپاری مادربزرگ» داستانی دارم درباره سفر ناممكن و تصورناپذير پاپ به يك دهكده كلمبيايی. يادم است رئيس جمهوری را كه به استقبال پاپ آمد، طاس و چاق توصيف كردم تا اصلا شباهت نداشته باشد به رئيس جمهور آن زمان كه مردی دراز و استخوانی بود. یازده سال بعد از انتشار داستان، پاپ واقعا به كلمبيا سفر كرد و رئيس جمهوری كه به استقبالش رفت مثل داستان، آدمی طاس و چاق بود. بعد از انتشار «صدسال تنهایی» سر و كله پسری در بارانكوئيلا پيدا شد كه ادعا میكرد يك دم خوك دارد. فقط كافی است روزنامه را باز كنی تا ببينی چه چيزهای غريبی هر روز برای ما اتفاق میافتد. من آدمهای خيلی عادی را میشناسم كه «صدسال تنهايی» را با دقت و لذت خواندهاند و اصلا از هيچ چيز و رخدادی تعجب نكردهاند، زيرا هر آنچه من تعريف كردهام در زندگيشان اتفاق افتاده. (منبع: مجله داستان همشهری، مرداد ٩۰)
@matikandastan