روزآمد آن افاده شده است که با معنای لغوی آن فاصله بسیار دارد و علاوه بر کلام غیر جد، حرکات و موقعیت‌های کمیک نمایشی و فانتزی را در

روزآمد آن افاده شده است که با معنای لغوی آن فاصله بسیار دارد و علاوه بر کلام غیر جد، حرکات و موقعیت‌های کمیک نمایشی و فانتزی را در برمی‌گیرد.
اگرچه هدف اصلی در این نوشته، چنان‌که از عنوان آن پیداست، محدود به بررسی طنز در تعزیه بوده و پرداختن به دیگر جنبه‌های هنر تعزیه، در این حوصله نمی‌گنجیده است، اما با اعمال یک دید مستقل، بسیاری از تعاریف، توضیحات، و بیان موضوعات تعزیه‌ها و شرح وقایع آن‌ها و نیز شیوه قرائت متن و استنباط از متون تعزیه، در این نوشته با دیگر نوشته‌هایی که در این زمینه‌ها موجود است و غالبا نیز به‌عنوان مأخذ به آن‌ها نگریسته می‌شود، تفاوت‌های کم و بیش آشکاری دارد. از جمله دلایل این تفاوت‌ها، علاوه بر یادمان‌های اجرای تعزیه‌های مختلف در سال‌های دور در تهران و مناطق مرکزی ایران در خاطر نگارنده، مطالعه مستقیم و بلاواسطه شماری از تعزیه‌نامه‌های در دسترس، مراجعه به مآخذ دینی و تاریخی و عدم اتکای بی‌چون و چرا و خوشبینانه به انبوه نوشته‌های غالبا یکسانی است که در زمینه جنبه‌ها و جلوه‌های گوناگون تعزیه نشر یافته و بیشتر جنبه گردآوری و تألیف داشته و کمتر به بررسی و تحقیق مستقل پیرامون آن‌ها پرداخته است.
از آن‌جا که حداقل بخشی از تعاریف و مفاهیم و اصطلاحات و واژه‌های تعزیه، بر اساس واژه‌ها و اصطلاحات محلی وضع شده و کاربرد فراگیر ندارد، لذا اصرار و تمایلی بر استفاده بلاشرط از آن‌ها در میان نبوده و نهایتا از میان کلمات و عبارات گوناگونی که برای بیان یک موضوع، وضع شده است، هر جا کلمه‌ای یا عبارتی خوش نشسته و مفید به معنی بود، انتخاب شده و به کار رفته است. از این قرار تفاوت معنی‌داری بین مثلا: «اشقیا»، «اشقیاخوان» و «مخالف‌خوان» در این نوشته وجود ندارد.
در این مورد که: آیا متون تعزیه به‌ویژه در اواخر دوران قاجاریه و به‌طور مشخص در زمان ناصرالدین شاه، حاوی اشارات انتقادی به طبقه حاکمه بوده است یا نه، تفاوت رأی در میان صاحبان نظر بسیار است. من بنده ترجیح داده‌ام که تعزیه‌پرداز را دارای درایت و صاحب ذهن و قاد و طبع نقاد ببینم و بدون این‌که در لابلای کلمات و عبارات و ابیات تعزیه، مشتاقانه به دنبال اشارات و کنایات پنهانی و انتقادات زیرکانه بگردم، گوش به زنگ بوده‌ام که هر جا کلام یا موقعیت انتقادآمیزی به چشم می‌خورد، ببینم و طنز موجود در آن را نشان بدهم. حتی در مورد تعزیه‌هایی که در تکیه دولت اجرا می‌شده است، می‌توان چنین گمان کرد که بر اساس یک سنت بسیار قدیمی، انتقاد از عاملان قدرت در نمایش‌هایی که در حضور آنان اجرا می‌شده است، به شرط حرکت در زیر خط قرمزها و رعایت حریم محدوده‌های ممنوع، یک فریضه به شمار می‌رفته و مانع و رادع و گرفت و گیری نداشته است.
و نکته آخر این‌که:
حوادث تعزیه به‌طور معمول از روی وقایع تاریخی و روایات مذهبی و نیز افسانه‌های آیینی و قصه‌های دینی گرته‌برداری شده‌اند و از این لحاظ تعزیه در غالب موارد، عینا به بازگویی و بازسازی وقایع می‌پردازد. لکن در مواردی، به عللی مانند تنوع در منابع و مآخذ، درهم‌آمیختگی افسانه‌های ملی و مذهبی، اغراق‌گویی و بزرگ‌نمایی در پرداخت نمایشی وقایع، و نیز پرواز ذهن تعزیه‌پرداز، تغییرات و تحریفاتی در بیان وقایع رخ می‌دهد که آن‌ها را به مرز افسانه نزدیک می‌کند.
از این رو، وقایع تاریخی، تنها دستمایه‌ای برای تعزیه‌پرداز (و قبل از او مقتل‌نویس) است که با اتکای به آن، باورها و آرمان‌های اعتقادی خود را بیان کند. بنابراین اگر سر بریده سخن می‌‌گوید، اگر مسلم‌بن عقیل، یکه و تنها در کوچه‌های کوفه با خیل اشرار می‌جنگد و هزارها کشته از آن‌ها می‌گیرد، و اگر شمربن ذی‌الجوشن، بعد از مرگ واپس می‌رود و استحاله پیدا می‌کند و از آدمی می‌میرد و از حیوان سر می‌زند، و تبدیل به سگی همیشه تشنه می‌شود و تا آخرالزمان له‌له‌زنان در بیابان می‌رود، جای هیچ‌گونه تعجبی ندارد.
به جرأت می‌توان گفت که: چنین جلوه‌هایی، نشان از تکامل و کمال هنر تعزیه و آرمانخواهی تعزیه‌ساز و تعزیه‌پرداز و تماشاگر تعزیه دارد. ما، چه هنر نمایش را بالتمام از غرب گرفته باشیم، چنان‌که بعضی بر این عقیده‌اند، و چه دست آورد و ساخته و پرداخته خودمان باشد، چنان‌که ما دوست داریم که چنین باشد، در یک چیز سرآمدیم و آن تبدیل نمایش مذهبی به یک نمایش پیشرو و بی‌نظیر و غیرقابل تقلید است.
تعزیه را باید از این دیدگاه دید نه یک دیدگاه کلان که نشان‌دهنده کلیت فراگیر و ظرفیت اعجاب‌انگیز آن در عرصه نمایش دراماتیک باورهای دینی سرزمین ما از دیرباز تاکنون است.
و اینک پیش از هر چیز یادمان باشد که همه شهیدان عالم از یک قبیله‌اند. خون سیاوش از گلوی بریده حسین می‌جوشید و خیزرانی که یزید بر لب تشنه حسین می‌زند، از مقوله همان خیزرانی است که لب‌های یحیی زکریا را لمس می‌کند.