📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
بوف کور تأثیرگذار شد چون بهشدت ریشه در سنت داشت و اینجایی بود و از سنت رماننویسی جهان سر باز زد؛ بدین معنا که درست زمانی که جه
بوف کور تأثیرگذار شد چون بهشدت ریشه در سنت داشت و اینجایی بود و از سنت رماننویسی جهان سر باز زد؛ بدین معنا که درست زمانی که جهان (ادبیات مغرب زمین) در اوج خلق آثار بزرگ (رمان) بود، هدایت ما را به هندوستان برد و همچنین به عالمِ صنایع ادبی فارسی ، مثل تکرار و ترجیع بند که ریشه در شعر کلاسیک (قصیده) دارد و معما که ریشه در آثاری مثل «عقل سرخ» سهروردی دارد. او با بوف کور ما را به حیطه قرینهسازی معماری دوره شکوه معماری صفویه وارد کرد. ما را وارد حیطه هنر کرد. اینها همه، همان چیزهایی بود که خواننده ایرانی میشناخت و دیگر آثار را گرته از ادبیات وارداتی (رمان) ارزیابی میکرد. در حقیقت هدایت دریافت در سرزمین شعر، در جایی که هویت ملیاش شعر است، باید شعر بنویسد تا بماند نه رمان. از همینرو در بوف کور، از صنایع داستان کوتاه و شعر استفاده میکند. مشکل بوف کور این است که بهشدت شرقی و بیش از اینکه ادبیات باشد هنر است. بوف کور مثل داستان کوتاه معماری است نه ادبیات، اما چون خواننده و نویسنده پس از هدایت، با این ادبیات هزار سال است که آموخته شده، بیاینکه بتواند شفاف مثل دیگر آثار جهانی تبییناش کند آن را چون طلسم به بازوی خودش بست. ما «حاجیآقا» را هم از هدایت داریم اما هرگز به مذاق خواننده ایرانی خوش نیامد چون به رمانهای وارداتی شبیه بود. میدانید به دور و برم که نگاه میکردم، میدیدم خوانندگان ما از آنجایی که اغلب با شعر آموخته هستند وقتی حرف رمان میشود میرسند به بوف کور... این چیز بدی نیست، اما به کار داستان کوتاه میآید نه رمان. و بسیار آثار درخشان کوتاه داریم که شعر است و اتفاقا من ازشان لذت میبرم. مثل داستان کوتاه «بوی خون» اکبر ایراندوست، مثل «شهود» محمد کشاورز، مثل «وضعیت» محمد شریفی و «استخر پر از کابوس» بیژن نجدی... اما در رمان این امکان ندارد.(از گفتگوی علی شروقی با قاسم کشکولی در روزنامه شرق 9 دی)