‍ ✅ دیپلماسی_انرژی.. انرژی یک مقوله بینابخشی میان امنیت ملی و رفاه اقتصادی است

‍ ✅ دیپلماسی_انرژی

انرژی یک مقوله بینابخشی میان امنیت ملی و رفاه اقتصادی است. بنابراین باید گفت دیپلماسی انرژی تلاش برای حفظ و ارتقاء امنیت ملی از طریق ایجاد رفاه اقتصادی با ابزار انرژی است. دیپلماسی انرژی مجموعه‌ای از ابزارهاست که کنشگران محیط بین‌المللی از آن برای دوری گزیدن از ریسک‌های محتمل در تعاملات بازار انرژی استفاده می‌کنند.

⚫️در مفهوم دیپلماسی انرژی به‌طورکلی رابطه و پیوند بسیار مستحکمی میان #انرژی و #سیاست_توسعه ، #تجارت_دوجانبه ، #کمک‌های_نظامی و #سیاست_خارجی وجود دارد. دیپلماسی انرژی یکی از ابزارهای سیاست خارجی برای دستیابی ایمن به عرضه انرژی و ارتقا همکاری دوجانبه در میان کشورها در سطح #بین‌_المللی است.
🔴منظور از دیپلماسی انرژی، کنش متقابلی است که معطـوف به [نگاه بلندمدت و راهبردی ] به بسط همکاری بین‌المللی و جهانی و انرژی بر بستری از همکاری بین‌المللی، ابزار تشویق و حمایت از سرمایه‌گذاری‌های چندجانبه درزمینه تولید و تجارت است از. منظر تعریف ارائه‌شده، دیپلماسی انرژی مبتنی بر دیپلماسی کنش­مند و ملتزم به تعامل با دیگر بازیگران برای تعیین دستور کار، تعریف بازی جدیدی در زمینه تأمین الزامات امنیت انرژی فراگیر و تدوین قواعد رفتاری جهانی در بخش انرژی است.

🔵باید دانست که ماهیت و اهداف دیپلماسی انرژی در میان کشورها متفاوت است. کشورهایی که در بازار جهانی انرژی تولیدکننده انرژی محسوب می‌شوند، دیپلماسی انرژی را ابزاری برای تأمین امنیت عرضه انرژی خویش به کار می‌گیرند و بر این اساس به دنبال یافتن #بازارهای_جدید در حوزه انرژی، ارتقای همکاری‌های دو یا چندجانبه در محیط بین‌المللی هستند. در مقابل کشورهای که در بازار انرژی، مصرف‌کننده به‌حساب می‌آیند، دیپلماسی انرژی به‌مثابه ابزاری جهت ارتقاء امنیت تقاضای انرژی خویش به کار می‌بندد.
__________________________________

✅تاریخ_سیاستگذاری_انرژی

🗓دهه 60- 1945

در این دوره مهم‌ترین موضوع، کافی بودن سوخت و #امنیت_انرژی بوده و سیاست‌گذاری انرژی بیشتر در مورد عرضه مطرح بود. اهداف صنعتی و اشتغال در سطح ملی موضوعات موردبحث در جوامع صنعتی بودند. تجارت انرژی کمتر صورت می‌گرفت و تنها در بخش #نفت_خام مقداری تجارت انجام می‌شد. در بخش زغال‌سنگ قیمت در حال کاهش بوده و تحقیق و توسعه در بخش هسته‌ای بیشتر صورت می‌گرفت. صنایع انرژی بر اکثراً در حالت انحصاری بودند و یا به‌وسیله دولت کنترل می‌شدند.

دهه 1970

[ بحران نفتی 1973 ] موجب شوک بزرگ اقتصادی بخصوص در کشورهای درحال‌توسعه شد و این ادراک شکل گرفت که منابع فسیلی کمیاب هستند و ممکن است که قیمت آن‌ها افزایش یابد. #تقاضای_انرژی این بار بجای عرضه موجب نگرانی گردید و مدیریت تقاضا شکل گرفت. جایگزین‌های نفت خام موضوع اصلی بخش‌های تحقیق و توسعه گردید. تجارت نفت خام به شکل وسیعی همزمان با شکل‌گیری بازار نفت خام به‌عنوان مهم‌ترین حامل انرژی افزایش یافت. تعدادی از موضوعات زیست‌محیطی مانند باران اسیدی و پسماند هسته‌ای خود را به‌صورت ضعیف نشان دادند.

دهه 1980

در این دهه قیمت‌های نفت و گاز کاهش یافتند و کمیابی منابع فسیلی خود را پنهان ساخته و مجدداً #بازار_عرضه تعیین‌کننده امنیت انرژی گشت و [ اهمیت تقاضا کمتر شد ] در این دوره ساختار بازارها دگرگون شد و بخش‌های مهمی از صنایع نفتی خصوصی گشت. موضوعات زیست‌محیطی بیشتر مطرح شد مانند تفاله‌های هسته‌ای، بازار اسیدی و صنایعی که در یک منطقه باعث آلودگی‌های محلی می‌گشتند.
دهه 1990👇
در این دهه قیمت نفت و گاز پائین باقی ماندند و #تجارت_گاز رشد یافت. روزهای اوج خصوصی‌سازی در عرضه برق شروع شد. در این دوره رقابت به‌عنوان یک اصل میسر گردید. در کشورهای درحال‌توسعه این کار بکندی انجام می‌شد و بعضاً شاهد ملی شدن صنایع نیز بودیم. موضوعات #زیست_‌محیطی به‌عنوان اصلی‌ترین مسائل در سیاست‌گذاری انرژی مطرح گردید.
#مذاکرات_ریو در 1992 و #پروتکل_کیوتو در 1997 به‌عنوان مسائل جهانی مطرح گشتند.

دهه 2000
در این دهه تغییرات بیشتری در #امنیت_عرضه صورت گرفت. این بخش به‌وسیله قیمت‌های بالا و بدون ثبات نفت ناشی از جنگ‌ها تهدید شده و سیستم‌های تولید و توزیع آسیب‌پذیر شدند. ریسک حملات تروریستی به منابع و حمل‌ونقل انرژی بیشتر شد. گاز به‌عنوان یکی از منابع مسلط انرژی مطرح گردید و ترس از کمبود عرضه در اروپا به علت رفتار روسیه بالا گرفت. تغییرات آب و هوایی جدی‌تر شد و تقاضا در کشورهای جهان سوم بخصوص چین و هند افزایش یافت. بازارهای رقابتی بخصوص در بخش‌های امنیت انرژی و تهدیدات محیط‌زیستی مجدداً فروکش کرد و نقش حکومت‌ها مجدداً افزایش یافت.
https://telegram.me/politickaraj