🚀شلیک موشکهای سپاه و شکل گیری معمای امنیت در منطقه

🚀شلیک موشکهای سپاه و شکل گیری معمای امنیت در منطقه

✍محمدعلی هژبری(دکتری علوم سیاسی و پژوهشگر روابط بین الملل)

در حالى‌که در دوره جنگ سرد امنیت، عمدتاً با ماهیت نظامى و قدرت سخت‌افزارى مورد ارزیابى و مطالعه قرار مى‌گرفت، پس از فروپاشى شوروى، ماهیتِ اقتصادىِ امنیت، بیش‌تر مطرح گردید. در این مقطع، فقرِ اقتصادى، توسعه‌نیافتگى و فقدانِ رفاهِ ملى به‌عنوانِ عواملِ تهدید امنیت، مطرح شد. به موازاتِ آن، توسعه ی اقتصادى و اجتماعى و رفاه عمومى مساوى با امنیت ملى تلقى گردید.تئوريهاي جديدِ مطالعاتِ امنيتي، مانندِ مکتبِ کُپنهاگ، معتقدند: اگر دولتي نتواند اميد به زندگي را در بين شهروندان تامين و تضمين کند، و امنيت اقتصادي و زيست محيطي را تامين ننمايد، فاقدِ هر گونه امنيت ملي است. باري بوزان به عنوان نماينده اصلي مکتب کپنهاگ معتقد است که امنيت، ديگر مفهوم سنتي خود را که در چارچوب مدلِ وستفاليايي بود، از دست داده است.
علی رغم تایید این مطالب، باید بیان کنم هر چند تاکیدِ مباحث امنیتی به سَمتِ امنیتِ چند بُعدی رفته و مکتب کُپنهاگ بهتر میتواند مسائل امنیتی جهان را تحلیل و تبیین کند، اما افزایشِ تنش ها میان نیروهای منطقه ای خاورمیانه با محوریت اسرائیل، عربستان، ایران و ترکیه، گروه های تکفیری و قطب بندیهای مختلف(حامیان و مخالفان سوریه یا داعش) تاییدی بر وضعیتِ خاکستریِ امنیت در خاورمیانه است و نشانگر آن است که قدرت طلبی و امنیت شناسی کشورهای منطقه، هنوز هم متاثر از ایده های رئالیستی(مکتب واقع گرایی) نسبت به مفهوم قدرت و امنیت است.
با توجه به وجودِ تَصلُّب مرزها، هویتها و قومیتها در منطقه ی حساس و فوقِ استراتژیک خاورمیانه، مولفه های اصلی رئالیسم،یعنی توازن قوا و بازدارندگی بهتر میتواند شرایط این منطقه را تحلیل و تبیین کند. بنده یک تعبیری دارم و آن اینکه‌" حتی لیبرالترین(ایدئالیست) کشور و گروه خارجی هم در خاورمیانه، رئالیستی رفتار میکند." اروپایی که از مباحث حزبی فراتر رفته و به وجودِ احزاب سبز و گروه های حامی حیوانات اهلی و وحشی،افتخار میکند، در خاورمیانه دَم از تروریسم و مبارزه و توازن قدرت و تسلیحات و ... میزند.
پس میخواهم از منظر رئالیسم، وضعیت موجود را تحلیل کنم.
با این پیش فرض، آسان تر میتوان به تحلیلِ شلیکِ موشکهایِ ذولفقار، از کُردستان و کرمانشاه به سمت دیرالزور(محل تجمع فرماندهان داعش)و تاثیر و تاثرات آن پرداخت.
سوال اصلی این است، کشورهای منطقه، چگونه فکر میکنند؟شلیک موشکهای ایرانی چه تاثیراتی بر منطقه خواهد گذاشت؟
نظر نگارنده بر این است که برای پاسخ به این سوال، باید کلیدواژه های معمای امنیت، موازنه قدرت و وحشت و بازدارندگی را در نظر داشته باشیم.
همانطور که گفته شد، خاورمیانه از قابلیت بالایی در برداشت هایِ منفی نسبت به توسعه و تقویت توانِ نظامی رقبا، برخوردار است.
از این رو اسرائیل و عربستان و برخی از کشورهای عربی، با توجه به ادله ی آشکاری چون تعارضات ایدئولوژیک(اسلام شیعی و وهابی/ صهیونیستی و شیعی ) و منفعتیِ ایران و عربستان و برخی از کشورهای دیگر(مانند جنگ نیابتی در عراق، سوریه و یمن) و نگاه منفی نسبت به فعالیتهای هسته ای و موشکی، به قدرت یابی ایران به دیده ی ناامنی خود می نگرند.(شکل گیری معمای امنیت)
معمای امنیت، اصطلاحی است در روابط بین‌الملل، به موقعیتی اشاره می‌کند که در آن اقداماتِ یک دولت، در جهتِ افزایش امنیت خود، از جمله افزایش قدرت نظامی، می‌تواند به اقدامات مشابهی از سوی دیگر دولت‌ها، به عنوانِ پاسخ منجر شود. در نتیجه، این امر مُنجر به تولید و افزایشِ تنش‌ها و همچنین ایجاد درگیری، خواهد شد؛ در حالی که هیج یک از دولت‌ها واقعاً خواستار آن نبوده‌اند.
لذا شلیک موشکهای ایرانی در اولین فرصت، خود را در رقابتها و خرید تسلیحاتی از سوی کشورهای عربی، تلاش برای تقویت گُنبد آهنین اسرائیل توسط آمریکا، تشدیدِ سیاستهایِ ایذایی علیه ایران در سایر مناطق تحت نفوذ از سوی اسرائیل، تلاش رژیم صهیونیستی برای تقویت مُربع امنیتی خود(شامل صحرای سینا،بلندی های جولان، جنوب لبنان و کرانه باختری رود اردن) تسریع و تشدید سیاستهای میلیتاریستی در منطقه، افزایش چیدمان پایگاه های نظامی امریکا و روسیه در کشورهای تحت نفوذ، تشدید جنگهای نیابتی و استقرار سامانه های ضد موشکی و تلاش برای عملیاتی کردن ناتوی عربی، نشان خواهد داد.
با توجه به عبور موشکهای ایرانی از روی دو کشور عراق و سوریه و با احتسابِ نقاط ضعفِ استراتژیک اسرائیل، یعنی وسعتِ سرزمینیِ کَم، جمعیت کم و تمرکز جمعیتی در سه شهر حیفا، تل آویو و بیت المقدس، شاهد احساس ناامنی و آشفتگی بیشتری در این رژیم خواهیم بود.
از طرفی شاهدِ تغییر موازنه قدرت و ارتقای بازدارندگی ایران در منطقه هستیم.
ادامه دارد

#موشکهای سپاه
#هژبری محمدعلی
👇
@mohamadalihozhabri