🔵 نظریه جدایى اخلاق از سیاست

🔵 نظریه جدایى اخلاق از سیاست

👈 محتوای اصلىِ این نظریه آن است که باید میان قواعد اخلاق و الزاماتِ سیاست تفاوت قائل شد و براساس واقعیت و با در نظر گرفتن منافع و مصالح، به اقدام سیاسى دست زد.

🔺براساس این رویکرد که گاه واقع‏گرایى سیاسى نیز نامیده مى‏شود، توجه به اخلاق در سیاست، به شکست در عرصه سیاست مى‏انجامد، زیرا مدار اخلاق حق و حقیقت است، حال آن که غرضِ سیاست، منفعت و مصلحت مى‏باشد.

🔰اخلاق از ما مى‏خواهد تا حقیقت را - گرچه بر ضد خودمان باشد - بگوییم، حق‏کشى نکنیم، با انسان‏ها همانند ابزار رفتار نکنیم، همواره پایبند عدالت باشیم، دروغ نگوییم، از فریب‏کارى بپرهیزیم، حقایق را پنهان نکنیم و....

🔰حال آن که لازمه سیاست دست شستن از پاره‏اى اصول اخلاقى است و اساساً هرگونه اقدامِ سیاسى، با اخلاق‏ستیزى و زیر پا نهادنِ فضایل اخلاقى آغاز مى‏شود و بدونِ «دست‏هاى آلوده» هیچ فعالیتِ سیاسى ممکن نیست. از این منظر، سیاست چیزى جز عرصه‏اى براى کسب، توسعه و حفظ قدرت نیست و اینها تنها با فدا کردنِ اصول اخلاقى حاصل مى‏شود. در پس هر اقدام سیاسى، انبوهى از فضایلِ له شده اخلاقى به چشم مى‏خورد.

#اخلاق #سیاست #جدایی_اخلاق_از_سیاست
✅ #سیاست_شناسی

@politicology