مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین: نشستها، همایش ها، پایان نامه ها، معرفی کتاب، مقالات، پژوهشها و یادداشتهای تحلیلی. اطلاع رسانی، تبادل و دریافت مطلب: مریم محمدی اکمل @maryam_mohamadiakmal
🔸مصائب چادر و عمامه. (به یاد محمد تولایی، طلبهای که مظلومانه کشته شد) …✍️ محسنحسام مظاهری
🔸مصائب چادر و عمامه
(به یاد محمد تولایی، طلبهای که مظلومانه کشته شد)
✍️ محسنحسام مظاهری
[قسمت 1 از 2]
1
صبح امروز با یک خبر تلخ آغاز شد:
«محمد تولایی، جوان طلبهی جوانی که چند روز پیش در مشهد مورد سوءقصد قرار گرفته بود، بر اثر شدت جراحت از دنیا رفت.»
این چندمین مورد سوءقصد به روحانیان در ماههای اخیر است. و پس از یک روحانی که آبان 96 در شیراز به ضرب گلوله کشته شد و روحانی دیگری که در همان ماه در متروی تهران مورد اصابت چاقو قرار گرفت، سومین موردی است که به قتل قربانی میانجامد.
2
پیشتر در یادداشت «گشایش یا تنگنا» نوشته بودم:
«در حکومت دینی، دینداران، ناخواسته در موقعیت توجیهکنندگان رفتارهای حکومت و دولت قرار میگیرند. خصوصاً هرچه فاصلهی مردم و حاکمان بیشتر باشد، این برچسبزنی فراگیرتر میشود. ایماژی که حکومت ساخته است اینست: قدرت در دست دینداران است. پس آنها که نشان دینداری دارند، طبعاً قدرتمندترند و در قبال شرایط موجود، مسئولتر. جامعه ـ البته بهناحق ـ از دینداران انتظار دارد زبان حکومت باشند و پاسخگوی مطالبات. دیواری کوتاهتر از دینداران نیست. مشخصاً آنها که نشانههای انتساب مذهبی آشکار و ظاهری دارند. شاید کمتر روحانی و طلبهای در این سالها بتوان پیدا کرد که در معرض انتقادهای مردم کوچه و بازار از وضعیت معیشتی و ناکارآمدیهای اجزای مختلف نظام قرار نگرفته باشد. (طبعاً روحانی و طلبهای که مسیرش از کوچه و بازار میگذرد و دردسترس عموم است.) شاید کمتر زن چادریای بتوان پیدا کرد که نارضایتی دیگران از دولت بهشکل آزار زبانی بر او تحمیل نشده باشد. طرفه آنکه از قضا دیندارانی که کمترین بهره را از منفعت و قدرت بردهاند، معمولاً بیشتر در چنین موقعیتی قرار میگیرند. چون شرایط زندگی منتفعان نوعاً بهگونهای است که با بدنهی جامعه ارتباط محدودتری دارند و کمتر در عرصهی عمومی ظاهر میشوند (حیات گلخانهایِ رانتی)».
و نوشته بودم: «از چشم جامعه، دینداران مسئول همهی رفتارهای دولت و حکومتاند. زبان جامعه بر مذهبیها گشاده است. و این بهخصوص در رفتارهای مذهبی حکومت ضریب پیدا میکند. ... از مطرودین خشمگین سیاستهای مذهبی حکومت شاید نتوان انتظار داشت که در آن موقعیت هیجانی، قادر به تمایزگذاری میان حکومت دینی و دینداران باشند. و نوشته بودم که چگونه همین وضعیت برای بدنهی دینداران احساس ناامنی ایجاد میکند و آنان را ـ «بیدفاعانِ بهظاهر قدرتمند» ـ را سوق میدهد بهسمت پناهبردن به پناهگاههای امن و اختصاصی؛ به کلونیها؛ به گلخانهها.
3
تجربهی جمهوری اسلامی نشان داد در حکومت دینی، تودهی دینداران (نه صاحبان قدرتِ دینی) جزو ضعیفترین و آسیبپذیرترین اقشار جامعهاند. برخلاف تصور، انتساب حکومت به دین، بهجز شماری محدود، برای بدنهی دینداران ایجاد قدرت نکرده است، بلکه برعکس بهجهت تصدیگری حکومت در شئونات دینی حتی در مواردی حتی از قدرت و سرمایهی اجتماعی پیشین جامعهی دینی کاسته است. (پیشنهاد میکنم کتاب «صدایی که شنیده نشد» ـ که پژوهشی در شاخصهای اجتماعی سالهای پیش از انقلاب است ـ را بخوانید تا ببینید در این سالها، چه بر سر منزلت اجتماعی دین و دینداران آمده است.)
[ادامه 👇]
#یادداشتها
#محسن_حسام_مظاهری
@mohsenhesammazaheri
@religionandsociety