🔶یادداشتی در مورد فیلم «ایرانی» ساخته مهران تمدن.. ✍️یاسر میردامادی

🔶یادداشتی در مورد فیلم «ایرانی» ساخته مهران تمدن

✍️یاسر میردامادی

می‌خواهم داوری خودم را در مورد محتوای بحث‌های مهران تمدن در مستند دیدنی‌اش «ایرانی» در ۱۰ نکته ابراز کنم. تمدن در این مستند با سه روحانی محافظه‌کار طرفدار نظام ایران وارد بحثی صمیمی اما چالشی در موضوعاتی مانند حوزه‌ی خصوصی و عمومی، خدا و قیامت می‌شود.

۱- در فضای فارسی زبان «لائیک» و «سکولار» مترادف نیست (در فضای انگلیسی زبان هم همین طور). تمدن در مقابل چند طلبه‌ی معمم می‌گوید جامعه‌ی مطلوب باید «لائیک» باشد. اگر می‌گفت جامعه باید سکولار و یا حتی بهتر از آن جامعه باید جامعه‌ای فراگیر باشد، هم به مقصود او نزدیک‌تر بود و هم باب تفاهم باز می‌ماند.
۲- بحث محتوایی تمدن ضعیف بود و دست طرف بحث خالی نبود. شیخ بابایی: لائیسته هم یک ایدئولوژی است، اسلام هم یک ایدئولوژی است، هر کدام جای دیگری را تنگ می‌کند (مثل ممنوعیت نمادهای مذهبی در مدارس دولتی فرانسه) پس چرا من باید ایدئولوژی خودم را رها کنم ایدئولوژی لائیک را بچسبم؟ آقای بابایی (شیخ ریش بلند) به درستی می‌گوید این حوزه‌ی عمومی خنثایی که تو می‌گویی چطور جمع می‌شود با دین‌داری؟
۳- بابایی می‌گوید در هلند می‌خواهند تظاهرات لختی‌‌ها درست کنند. این چطور با اسلام جمع می‌شود؟ پاسخ‌اش ساده است، چنین حوزه‌ی عمومی خنثایی، بر خلاف نظر تمدن، وجود ندارد و به رسمیت شناختن حوزه‌ی عمومیِ مشاع و مشترک برای همه‌گان (که نسبت به همه‌ی تلقی‌ها هم خنثی نیست) خودش تا حدودی یک تلقی سکولار است و در این نقطه حق با طرف او است.
۴- شیخ بابایی می‌گوید مگر در دموکراسی حدّش این نیست که به دیگری آسیب نرسد، خوب من اگر یک زنی حجاب نداشته باشد آسیب می‌بینم. پاسخ‌اش این است که در حوزه‌ی عمومی آسیب بر اساس توافق تعریف می‌شود. این مبنایابی بر اساس توافق چنان‌که اشاره کردم خود به نوعی سکولار است.
۵- انصاف‌اش این است که آقای تمدن توانسته فضایی صمیمی درست کند. دو طرف در عین تفاوت عمیق دارند با هم حال می‌کنند. این برای کسی که خودش معلوم است که اصلا با زیست مذهبی آشنا نیست، خیلی باید سخت باشد. این ای ول دارد.
۶- بابایی از تمدن می‌پرسد اگر زنی برهنه‌ی کامل بیاید بیرون تو می‌پذیری؟ تمدن می‌گه نه. بابایی می‌گه چرا نمی‌پذیری؟ تمدن می‌گه حجاب نداشته باشه اشکالی نداره قبوله اما برهنه‌ی کامل نه. بابایی هم می‌گه چرا باید حدودِ تعریفی تو را بپذیرم برای حوزه‌ی عمومی؟ حدود خدا را می‌پذیرم. تمدن در این جا نباید در باب حدود و ثغور پوشش، نظر شخص خودش را بدهد. باید روی توافق و عرف عمومی تأکید کند به جای این‌که بگوید ملت تا کجا بپوشند تا کجا نپوشند. البته این توافق عمومی هم در نظر طرف مقابل مقبول نمی‌افتد اما تأکید باید روی آن باشد باید استدلال کرد که ما در جامعه‌ای متنوع زندگی می‌کنیم و اگر من به خدا و پیامبر و احکام الهی استناد می‌کنم طرف مقابل هم می‌تواند به نیچه و فروید و دین‌ستیزی استناد کند. پس باید روی حداقل‌ها توافق کنیم. و اگر در مواردی به توافق حداقلی نرسیدیم، هر دو قدری کوتاه بیاییم.
۷- شیخ بابایی از تمدن می‌پرسد: من اگر با دیدن زن بی حجاب تحریک شوم چرا نباید حدود پوشش او طوری باشد که من تحریک نشوم؟ در پاسخ، تمدن می‌گوید باید روی خودت کار کنی که تحریک نشوی. این از طنزهای تاریخ است که کسی برای دفاع از جامعه‌ی به قول خودش لائیک به «جهاد با نفس» استناد کند و طرف مقابل هم البته که این استدلال را نمی‌پذیرد.
۸- شاید تنها نکته‌ی مورد توافق طرفین این بود که اجبار نتیجه‌ی عکس می‌دهد: در ایران که اجبار به حجاب است، آرایش‌های تند برقرار است در غرب که این اجبار نیست بسیار ساده‌پوش‌اند. شیخ بابایی این را پذیرفت.
۹- بحث‌شان از بس از دل دنیاهای مختلف در آمده در مواردی به طنز تنه می‌زد. شیخ بابایی با لحنی خاص به تمدن می‌گه «حتی احتمال قیامت رو هم نمی‌دی»؟ تمدن می‌گه نه. بعد بابایی تمدن را فشار می‌ده در بحث، تمدن می‌گه چرا. یعنی دو گفتمان بی‌ربط خورده‌اند به هم. نتیجه‌اش جذاب و طنزآمیز است. یک نماز زورکی هم کردند در پاچه‌ی مستندساز محترم که به روایت خودش از خانواده‌ای کمونیست می‌آید. صمیمیت بین‌شان بسیار دلنشین بود.
۱۰- در یک سوم آخر بحث، یکی از حضار (که گویا طلبه‌ی بسیجی جوان غیر معممی است) نکته‌ی بنیادی‌ای می‌گوید: در مقابل تلاش‌های مذبوحانه‌ی تمدن برای هم‌زیستی، از این در درمی‌آید که: «اگر راحتیِ من در این باشد که شما نباشی، شما این را می‌پذیری»؟ و تمدن می‌گوید «نه»!‌ و هم‌زیستی شکست می‌خورد.

#یادداشتها
#یاسر_میردامادی

https://t.me/religionandsociety/491

https://t.me/religionandsociety