محیط زیست نیازمند نظریه پردازی است. نشرو بازنشر مطالب در این کانال به معنای تایید آن ها نیست. صفحه ما در اینستاگرام https://instagram.com/sahat_zist?utm_source=ig_profile_share&igshid=oiuzhhz712pw تماس و پیشنهادات: @sahatzistadmin @AnooshehZahra
جایگاه محیط زیست در علوم اجتماعی.. 🖋رویا وزیری. قسمت دوم
جایگاه محیط زیست در علوم اجتماعی
🖋رويا وزيري
قسمت دوم
منبع پایگاه خبری انسان شناسی و فرهنگ
@sahatzist
...جامعه شناسی در مقایسه با سایر رشتهها مانند فلسفه، اقتصاد، حقوق، علوم سیاسی، روانشناسی، تاریخ و علوم تربیتی نسبت به محیط زیست، تقریباً بیتفاوت مانده بود. با وجود آنکه، جامعهشناسی آکادمیک به موضوعهای اکولوژیکی، بیست سال قبل از سایر رشتهها توجه نشان داد، اما تا آشکار شدن مسئلهای مهّم در جوامع بشری توجه خود را به محیط زیست معطوف نکرد. در فاصله سالهای 1975 تا 1980 دو خط تحقیقی وابسته به محیط در جامعهشناسی وجود داشت. یکی از آنها، تحقیق تجربی در زمینه جهتیابی آموزشی ماتریالیسم به فراماتریالیسم و دیگری تحقیق جنبشهای اجتماعی بود، علیرغم این واقعیت که محیط زیستگرایی با تحریک فرهنگی سروکار دارد. تاریخدانان و کارشناسان آموزش و پرورش، زودتر از جامعهشناسان تشخیص دادند که جریانهایی در حال ظهور است. در اوایل دهه 1980 علم روانشناسی با پرداختن به موضوع آگاهی محیط زیستی و دیدگاههای شخصی به جریانهای محیط زیستی، وارد عرصه شد. قسمتی از مشکل این بود که مسائل محیط زیستی به عنوان یک موضوع حقیقی و اصلی جامعهشناسی در نظر گرفته نشده بود. جامعهشناسی موقعیتی دور از طبیعت، برای خود در نظر داشت. با آنکه نظریههایی مانند ساختگرایی، نئومارکسیست ، تئوری انتقادی وجود داشت تا در تحقیقهای محیط زیستی، جامعهشناسان را یاری دهد و گرایشهای متفاوت در مورد انسان و طبیعت را با هم مقایسه کند، اما استفاده از آنها با فاصله زمانی زیادی اتفاق افتاد. این تئوریها میتوانست نقطه آغاز تحقیق در مورد آگاهیهای محیط زیستی، شکلگیری فکر اکولوژیکی، پارادایمهای فرهنگی طبیعت و نقش انسانها و جامعه در درون طبیعت باشد.
@sahatzist
گسترش سلسله مراتب اجتماعی در حین توسعه سرمایهداری و حضور دولت با داشتن ابزار کنترل و سلطه بر انسان و طبیعت موجب شد تا گرایشهای طبیعتگرایانه کنار گذاشته شوند. در واکنش به این گرایش، سازمانهای درگیر جنبشهای محیطی با اهداف مشترک و منافع متفاوت از هم شکل گرفتند. این هواداران شامل کلوپهای حفاظت از محیط زیست، اتحادیههای کارگری، فعالان سیاسی، دانشمندان، کشاورزان، گروههای مخالف نیروهای هستهای، سازمانهای مذهبی، گیاهخواران و تشکلهای دیگری بود که بعدها، اهداف و فعالیت و نحوه توسعه آنها مورد توجه جامعهشناسان قرار گرفت. فعالیت برخی از این تشکلها موجب شد تا به تدریج، قوانینی در سطح ملی و بینالمللی برای حفظ محیط زیست شکل گیرند. تحقیقات جامعهشناسی برای تشخیص اهمیت مشکلات
محیط زیستی و فشارهای محیطی و تاریخچه توسعه سازمانی در درون انجمنهای جامعهشناسی، راه را برای ظهور تدریجی جامعهشناسی محیط زیست هموار کرد. جامعهشناسی محیط زیست در 1996 به صورت یک درس دانشگاهی ارائه شد. تا قبل از آن، شامل عنوانهای: جامعهشناسی بومشناسانه (Ecological Sociology )، تحقیق محیط زیستی در علوم اجتماعی (Socio-Science Environmental Research)، جامعهشناسی و بومشناسی (Sociology and Ecology) بود و پس از آن به عنوان یک رشته دانشگاهی (از جمله در کشور آلمان) مطرح شد.
@sahatzist
مهّمترین توسعه این رشته، انتقال جامعهشناسی محیط به جامعهشناسی محیط زیستی است. اولی به مطالعه جریانهای محیط زیستی از درون جامعهشناسی کهن میپردازد اما دومی شامل روابط اجتماعی است. کارهای رالی دان لپ ((Riley Dunlap ، ویلیام کاتن ((William cotton و آلن اسچنبرگ ((Allen Schanberg در این رشته، بسیار مؤثر بودند. کارهای اخیر کاتن و دان لپ بر جامعهشناسی کلاسیک تأکید کرده است. این رشته بر این موضوع تأکید میکند که نهادهای اجتماعی و عملکردهای فرهنگی چگونه بر رفتار مستقل از ویژگیهای شخصی تأکید دارد. جامعهشناسان، عوامل اجتماعی، تصمیمهای سیاسی، و تولید اقتصادی و کنترل محیط زیستی را بررسی میکنند. اینکه چه کسانی مشکلات محیط زیستی را به وجود آوردند و یا حفظ ارزشهای متضاد با طبیعت، چه نتایجی به دنبال دارد، چگونگی تفاوت مشکلات محیط زیستی بین شهر و روستا، چه گروهی بیشتر از مشکلات محیط زیستی رنج میبرند و نقش دولت و جنبشهای محیط زیستی در حفظ طبیعت، مسائلی است که در جامعهشناسی محیط زیست، مطرح میشود. هرچند جامعهشناسان، سالها از طبیعت دور بودند و نظریههای آنها بیشتر براساس انسان محوری ارائه شده است، ولی چندین جامعهشناس در نظریههای خود به محیط زیست و ارتباط آن با انسان و جامعه پرداختهاند.