محیط زیست نیازمند نظریه پردازی است. نشرو بازنشر مطالب در این کانال به معنای تایید آن ها نیست. صفحه ما در اینستاگرام https://instagram.com/sahat_zist?utm_source=ig_profile_share&igshid=oiuzhhz712pw تماس و پیشنهادات: @sahatzistadmin @AnooshehZahra
گفتوگوی دو فیلسوف معاصر، نایجل واربرتن و پیتر سینگر درباره حیوانات.. مترجم: روح الله محمودی
گفتوگوی دو فیلسوف معاصر، نايجل واربرتن و پيتر سينگر درباره حیوانات
مترجم: روح الله محمودي
قسمت سوم : امر اخلاقی یک امر "پیچیده " است.
منبع :تارنمای دین آن لاین
@sahatzist
ن.و: اين روزها ما از حيوانات به دو شيوه عمده بهره ميبريم: اولي استفادهي غذايي است و دومي در برخي آزمايشها؛ شايد براي پژوهشهاي علمي، شايد براي پژوهشها در مواد بهداشتيآرايشي. شما فايدهگرا هستيد؛ يعني به دنبال حداکثرسازي خرسندي [و رضايت] يا منافع موجودات داراي ادراك و شعور هستيد. و بر اساس اين قاعده كلي ميگوييد كه چه چيز درست است و چه چيز غلط.
پ.س: بله. صحيح است. فايدهگرايي يعني با در نظر گرفتن همه امور و در بلند مدت، شما كاري كنيد كه براي منافع همه موجودات داراي ادراك بهترين كار باشد - يا به بهترين وجه ترجيحات آنها را محقق كند.
ن.و: اما آيا اين صرفا همهچيز را پيچيده نميكند؟ بيشتر ما، اغلب وقتها، بيشترين علاقه را به ديگر انسانها داريم. اگر شما همه انواع حيوانات را به اين دايره اضافه كنيد چگونه ميتوانيد تصميم بگيريد كه چه كنيد؟
پ.س: بله، اين بيگمان امور را پيچيده ميكند. درست همانطور كه اگر شما اروپايي سفيدپوستي باشيد كه در قرن هجدهم ميلادي زندگي ميكند، و بخواهيد منافع افريقاييها را لحاظ كنيد كار پيچيده ميشود. اين در تعارض است با كاسبي سودآور شما؛ يعني خريد و فروش بردگان. اما عليرغم پيچيده تر شدن امور، اين كاري است كه ما بايد همچنان آن را ادامه دهيم. خب، اين درست است كه به هيچوجه نميتوان محاسبه دقيقي از رنجها و نفعها به دست داد، اما در برخي وضعيتها ما ميتوانيم مقايسههاي تقريبي اي انجام دهيم و برخي اوقات كاملا پيداست كه رنجي كه ما [به حيوانات] تحميل ميكنيم بسيار بيشتر از آن چيزي است كه نفع حاصله بتواند آن را توجيه كند. يكي از اين موقعيتها چيزي است كه در دامداريهاي صنعتي شاهد آن ايم.
در دامداريهاي صنعتي، ما حيوانات را در شرايطي محبوس ميكنيم كه آنها را براي تمام عمر ناتوان و رنجور ميسازد. آنها نميتوانند نيازهاي اساسيشان را برآورده كنند. از نظر فيزيكي، نميتوانند به اين طرف و آن طرف بروند، تمرين و بازي كنند، و جاي خواب گرم و راحتي براي خود فراهم سازند. از نظر اجتماعي و رواني نيز نميتوانند به گروه اجتماعي درخوري بپيوندند كه مناسب گونه شان باشد. مرغهاي تخمگذار چه بسا تمام عمرشان را در رنج بگذرانند. خوكهاي زايا در بخش اعظم زندگي شان در رديفهايي بسيار باريك و تنگ زندگي ميكنند كه حتي امكان دور زدن را به آنها نميدهد؛ چه برسد به راه رفتن.
ما بايد اين سووال را از خودمان بپرسيم: در مقابل اين رنجها چه به دست ميآوريم؟ خب، ما ميتوانيم غذايمان را كمي ارزانتر توليد كنيم. اما ما كه گرسنه نيستيم، و ميتوانيم براي تامين غذايمان كمي بيشتر هزينه كنيم. من فكر ميكنم اگر ما به همان اندازه كه به رنج انسانها بها ميدهيم، براي رنج مرغها و خوكها نيز ارزش قائل شويم آنگاه ميتوان اين هزينهي بيشتر را توجيه كرد.
@sahatzist
ن.و: اما آيا اين صرفا استدلالي در نكوهش گوشت حاصل از دامداري صنعتي به نفع گوشت حاصل از دامداري غيرصنعتي نيست؟
پ.س: اين برهاني است كه ميگويد، دامداري صنعتي نمونهاي كاملا آشكار از خطاهايي است كه ما در حق حيوانات روا ميداريم. شما پرسيديد كه ما چگونه ميتوانيم ميان گونه هاي مختلف، مقايسه ها و محاسبات پيچيده را [درباره نسبت ميان رنجهاي وارده و نفعهاي حاصله] انجام دهيم، من هم جواب دادم كه دامداري صنعتي چيزي است كه ما بهيقين ميتوانيم بگوييم توجيهناپذير است. اين به آن معنا نيست كه ديگر انواع دامداري مو لاي درزشان نميرود، و هر چه در آنها انجام ميشود قابل پذيرش است. اما دلايلي كه بر ضد دامداريهاي صنعتي وجود دارد قطعي و يقيني اند؛ برخلاف ديگر اشكال پرورش حيوانات.
ن.و: و اگر شما ماجراي شكار را در نظر بگيريد؛ منظورم حيواناتي است كه در دنياي وحش زندگي ميكنند و خيلي سريع كشته ميشوند، شايد با شليك اسلحه. قاعدتا اين كار بايد از نظر اخلاقي پذيرفتهتر باشد تا خوردن گوشت حيواناتي كه در دامداريهاي غير صنعتي پرورش مييابند و در كشتارگاهها كشتار ميشوند؟
پ.س: فكر ميكنم اين به طور كلي درست است. شرايط خاص در اين حكم كلي تاثير ميگذارند؛ از جمله اينكه شما چقدر با اطمينان ميتوانيد گلولهاي را به سر حيواني شليك كنيد و او را در دم بكشيد به جاي اينكه زخمياش كنيد و او نالان و رنجور بگريزد. اما اگر شما تيرانداز خوبي ب