مارکسیسم تاریخی، عامل جهانی تخریب محیط زیست.. منبع: تارنمای فرهنگ امروز

مارکسیسم تاریخی، عامل جهانی تخریب محیط زیست

منبع :تارنمای فرهنگ امروز
قسمت چهارم : مانیفیست چپ و فاجعه محیط زیستی
@sahatzist
محمد امین قانعی راد : مارکسیسم تاریخی یکی از عوامل جهانی تخریب محیط زیست بوده است (مثل سرمایه‌داری). مارکسیسم تاریخی که نمودهای آن را در کشورهایی مثل چین و شوروی یا کشورهای اروپایی بلوک شرقی و چند کشور دیگر مثل کوبا دیدیم از عوامل مهلک تخریب محیط زیست بودند. تخریب محیط زیست بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی به یک پدیده‌ی قابل مطالعه تبدیل شد که بعد از فروپاشی آمارهای وحشتناکی از تخریب محیط زیست مستند کردند. در حال حاضر چین یکی از نظام‌های مخرب محیط زیست جهانی است؛ به طور مثال در جلسه‌ای در چین با حضور کشورهایی همچون ایران و امریکا در خصوص گازهای گل‌خانه‌ای تشکیل شده بود کشورها به دو دسته تقسیم شده بودند؛ امریکا و برخی کشورهای اروپایی معتقد بودند که باید میزان تولیدات صنعتی را کاهش دهیم، اما در طرف مقابل چین قرار داشت که خطاب به این کشورها گفت شما رفاه را در جامعه خود ایجاد کردید حال که ما می‌خواهیم دست به تولید بزنیم جلوی ما را می‌گیرید، مشکل گازهای گل‌خانه‌ای مشکل شماست. درحالی‌که مشکلات زیست محیطی مشکلات جهانی است؛ به همین دلیل است که در مقابل سخن مارکس که می‌گفت کارگران جهان متحد شوید، اولریش بک گفت شهروندان جهان برای نجات محیط زیست متحد شوید و اسم آن را می‌گذارد مانیفست جدید، مانیفست جهان‌وطن و یک نوع بین‌الملل نو، در مقابل آن بین‌الملل کمونیست و چپ که می‌خواست بین کارگران جهان اتحاد ایجاد کند. ما الآن یک بین‌الملل نو داریم که بین کشورهای جهان برای مسئله‌ی محیط زیست به اتحاد برسند.
@sahatzist
حال ایدئولوژی چپ در ایران چه پیامدهایی در محیط زیست داشت؟ مبنای عدالت توزیع منابع بین انسان‌ها است، مسئله فقط توزیع درآمد و پول نیست، آنچه در ایران تجلی پیدا کرد توزیع زمین، توزیع جنگل، توزیع آب، توزیع کوه و غیره بود، عامل آن هم حس عدالت‌طلبی و این تز بود که همه‌ی مستضعفان باید به حقوق خود برسند. یکی از این مسائلی که این قضیه را نشان می‌دهد سه دوره قوانینی است که در رابطه با توزیع منابع آبی در کشور تصویب شده است؛ یکی قانون توزیع عادلانه‌ی آب مصوب ۱۳۶۱ در مجلس و دوم قانون بعدی آن یعنی ۱۳۸۴ و قانون سوم که مصوب ۱۳۸۹ است. این سه قابل مقایسه است با قانون ۱۳۴۷ ملی شدن آب که در رژیم پهلوی تدوین شد که اگر این قانون تداوم می‌یافت از بحران آب در این کشور جلوگیری می‌کرد. قانون آب و نحوه‌ی ملی شدن آن مصوب سال ۴۷ به مسئله‌ی توسعه‌ی پایدار و حفظ منابع آبی توجه کافی داشت، ولی قانون توزیع عادلانه‌ی آب در سال ۶۱ هدفش مشروعیت بخشیدن به حفاری‌های غیرمجاز بود که در سال‌های ابتدایی انقلاب در دشت‌های ممنوعه صورت گرفت. قانون ۱۳۴۷ دقیقاً بعد از انقلاب سفید تصویب شد، پیامدی که این انقلاب داشت این بود که آدم‌های بدون زمین صاحب زمین شدند -احتمالاً این بر روی منابع آبی کشور فشار آورده بود- و دو سال بعد بلافاصله مشکل شناسایی شد و سه سال توسط کارشناسان ملی و بین‌المللی بررسی شد تا اینکه این قانون تصویب شد. در این قانون برخی دشت‌ها ممنوعه شدند؛ یعنی کسی در آنجا حق حفر چاه نداشت.
@sahatzist
بعد از انقلاب در سال ۶۱ در فضای انقلابی گفتند آب باید عادلانه توزیع شود، قانونی گذاشتند که کار متخلفین را توجیه می‌کرد؛ یعنی کسانی که تخطی کردند و در دشت‌های ممنوعه چاه زدند بعد از انقلاب به آن‌ها مجوز داده شد و عامل آن هم فشاری بود که توده‌ی مردم به نمایندگان مجلس آورند. در پی تصویب این قانون، در یکی از دشت‌های ممنوعه تعداد چاه از ۱۵۹ چاه در سال ۴۷ به ۱۳۸۰ چاه در سال ۱۳۸۱ رسید. حس عدالتی که در جامعه وجود داشت این بود که ما باید از همه‌چیز برخوردار شویم، از محیط زیست، از جنگل و ... این نوع عدالت، عدالت ناپایدار است.
@sahatzist
ایدئولوژی عدالت همچون توسعه مبتنی بر تصمیم‌گرایی و اراده‌گرایی بود؛ بنابراین ایدئولوژی عدالت از پایین و توسط توده‌ی مردم و ایدئولوژی توسعه هم از بالا از سوی نخبگان تحصیل‌کرده و سیاست‌مداران موجب تخریب محیط زیست شد.
#قانعی_راد
#مارکسیسم

@sahatzist

http://s1.upz