محیط زیست نیازمند نظریه پردازی است. نشرو بازنشر مطالب در این کانال به معنای تایید آن ها نیست. صفحه ما در اینستاگرام https://instagram.com/sahat_zist?utm_source=ig_profile_share&igshid=oiuzhhz712pw تماس و پیشنهادات: @sahatzistadmin @AnooshehZahra
مارکسیسم تاریخی، عامل جهانی تخریب محیط زیست.. منبع: تارنمای فرهنگ امروز. قسمت اول: مقدمات بحث
مارکسیسم تاریخی، عامل جهانی تخریب محیط زیست
منبع :تارنمای فرهنگ امروز
قسمت اول : مقدمات بحث
@sahatzist
«سیاست، توسعه، محیط زیست»، عنوان سمیناری بود که مؤسسهی مطالعات سیاسی-اقتصادی پرسش به مناسبت هفتهی جهانی محیط زیست در سال 94 برگزار کرد. در این سمینار حسینعلی نوذری و محمدامین قانعیراد به ترتیب با موضوعات «جایگاه نظریههای محیط زیست در نظریهی سیاسی معاصر» و «الگوهای توسعه، عدالت و محیط زیست» به سخنرانی پرداختند. در گزارش پیشین این سمینار سخنان دکتر نوذری با این محوریت که ساختار قدرت عامل اصلی تخریب محیط زیست است به طور مفصل ارائه شد. در گزارش پیش رو که به سخنان دکتر قانعیراد اختصاص دارد ایشان به این مسئله پرداخت که چگونه الگوهای توسعه و عدالت موجبات تخریب محیط زیست را ایجاد میکنند. دکتر قانعیراد البته تأکید کردند که ما هم به توسعه نیاز داریم و هم به عدالت، اما مسئله اینجاست که این دو آنگونه که بر ما پدیدار شد تخریبکنندهی محیط زیست بودند و در پیوند با یکدیگر گردباد تخریب محیط زیست در کشور را ایجاد کردند. این سخنان البته آنجا که مربوط به بحث عدالت بود واکنشهایی را از سوی دکتر نوذری در پی داشت که بیشک باز هم به نگاه متفاوت یک استاد علوم سیاسی و یک استاد جامعهشناسی برمیگردد.
@sahatzist
قانعی راد: رویکردی در اکولوژیست وجود دارد که از یک نوع تقلیل اکولوژی استفاده میکند و معتقد است مشکلی که در حال حاضر در حوزهی محیط زیست وجود دارد کاملاً یک مشکل اقلیمی است. از نگاه آنها یک نوع climate change در جهان اتفاق افتاده که منطقهی خاورمیانه را هم در بر گرفته است؛ بنابراین مسئله پیش از هر چیز مسئلهای اقلیمی است، یعنی نیاز به بحثهای جامعهشناسی یا علوم سیاسی ندارد و خود اکولوژیستها میتوانند دریابند مسئله چیست و چگونه با آن برخورد کنند.
از آن طرف یک نوع تقلیل مهندسی (engenierig reductionism) وجود دارد که معتقد است مسئله یک مسئلهی فنی است؛ مثلاً زمانی نیاز به ساخت سد بود و ساخته شد، حالا چون نیاز نیست ساخته نمیشود و مهندسها مینشینند راهحلهای جدید برای حل مسئله میدهند. از نگاه آنها مشکل محیط زیست بهویژه آنجا که به بحران آب برمیگردد این مهندسین هستند که میتوانند آن را حل کنند. از نگاه آنها ظاهراً تنها یک اتفاق در زیرساختهای محیط زیست افتاده و این قابل حل است. اما در تحلیلی که من از این قضیه دارم این است که یک اتفاقهایی در جامعه افتاده و اندیشههایی در جامعه شکل پیدا کرد که نتیجهی نهایی آن اندیشهها وضعیتی است که ما در آن قرار داریم؛ یعنی معضل محیط زیست بیش از آنکه یک اتفاق اکولوژیک باشد که حتماً هم هست و بیش از آنکه یک اتفاق مهندسی باشد که قطعاً ارتباط دارد، یک اتفاق اندیشهای بود که در جامعهی ما به طور خاص و البته در دنیا به طور عام در دورهی مدرنیته افتاده است.
@sahatzist
بنابراین این پیامدها پیامدهای قابل سنجشی است. حال این نظام فکری چیست؟ در این بحث دو نظام فکری و شناختی مطرح میشود، یکی بحث توسعه است و دیگری بحث عدالت که به شیوههای مختلف این مبحث از طرف گروههای اجتماعی مختلف در جامعه مطرح میشود. بنابراین بهنحوی میتوان گفت که یک سازمان اجتماعی شناختی socio cognitive organization شکل پیدا میکند که یک بعد شناختی دارد و یک بعد اجتماعی. اینها میخواهند در وضعیتی که فرهنگ به شیوهی سنتی خود دقیقاً نمیتواند به این چالشها پاسخ دهد با ابداع چارچوبهای جدید به این نیازها پاسخ دهند.
#مارکسیسم
#قانعی_راد
@sahatzist
http://s3.img7.ir/ok02K.jpg