فانتزی زندگی در کلان شهرها و استعاره گمراه کننده لحاف دود!.. 🖋نویسنده: سیامک مهاجری

فانتزی زندگی در کلان شهرها و استعاره گمراه کننده لحاف دود!

🖋نویسنده :سیامک مهاجری
@boof60
🔸مواجه من با «متن کلان شهرها » در این نوشتار به مثابه یک نشانه است از دالی به اسم شلوغی و آلودگی به مدلولی به نام فانتزیِ توسعه و پیشرفت! به دنبال چراییِ منطقی ماجرا نیستم، مایلم تنها به ارتباط نشانه ای به نام «شلوغی و آلودگی» و «فانتزی توسعه و پیشرفت» بپردازم.

🔸به نظر کلیدی‌ترین واژه را در مورد فانتزی لاکان می‌گوید «فانتزی میل به چیزی نیست، فانتزی میزان سن میل است» یعنی جایی که ما میلمان را روایت می‌کنیم و پس از مدتی، آن روایت را باور هم می‌کنیم، یعنی به یک فانتزی این اجازه را می‌دهیم از یک آرزو یا تصور یا میل به خود امر واقعی بدل شود، مثلن تصور می‌کنیم اگر در امریکا به دنیا آمده بودیم قطعن یک پزشک خبره می‌شدیم و درآمدی آنچنانی هم داشتیم، فانتزی به ما این امکان را می‌دهد این تصور راچنان با میزان سنی دقیق روایت کنیم تا آنکه باور کرده و حتا از زمانه بنالیم که چرا فرصت پزشک شدن را از ما گرفته است!

🔸از بحث دور نیفتیم به نظر می‌رسد فانتزیِ توسعه‌وپیشرفت در ذهن اغلب ایرانیان طبقهِ متوسط با شلوغی و آلودگی گره خورده است. همچون دو روی یک سکه، برای مثال بارها با این تجربه روبرو شده‌ایم که دوستی از تهران به فلان شهرستان که می‌رود می‌گوید: «چه شهر سوت و کوری آدم اینجا هیچ جای پیشرفتی نداره»«یا هیچ امکاناتی برای پیشرفت نیست»(که اغلب این امکانات از چند پاساژگردی فراتر نمی‌رود) این یکی از همین فانتزی‌هاست، که همچون واقعیتی پذیرفته شده است، هر چه آلوده‌تر و شلوغ‌تر به ایده پیشرفت و توسعه نزدیک‌تر!
@boof60
🔸تهران زیر لحافی از دود قرار دارد- استعاره لحاف در تصویری که معمولا آلودگی هوا را روایت می کند از جنس همین فانتزی است، در حالی که تصویر فوق، بدون بهره از استعاره «لحاف» هم به اندازه کافی خوفناک و هیولاوش هست، همین که به جای استعاره «اژدهایی از دود» یا «سایه مرگ» از «لحافی از دود» استفاده شده نشان می‌دهد که وجه هولناک این تصویر تا حدود زیادی نادیده گرفته شده و حتا استعاره لحاف کمک کرده تا ما آنچنان هم که باید چنین تصویری را وحشتناک قلمداد نکنیم! و حتا با آن مهربان باشیم به نظرم این استعاره‌ی ملایم و بازی با واژگان، حکایت از یک فانتزی دارد «اینکه این تصویر هنوز بخشی از سرگرمی ماست، نه فاجعه ای که در برابرمان قرار دارد!»

🔸مردم در کنار هزاران سرگرمی که هر روزه به تولید آن مبادرت می‌کنند باید گفت با آلودگی هوا هم سرگرم‌اند! گویی هر چه در فضای شلوغ‌تر و آلوده‌تری باشیم یعنی در جای مهم تری قرار داریم، کار مهم تری انجام می‌دهیم و از مسیر پیشرفت و توسعه عقب نمانده‌ایم، این هم از کابوس‌های معاصر ماست که همواره می‌ترسیم آدم‌های پیشرفته و بروزی نباشیم ، حتا اگر به قیمت جانمان تمام شود، بهره گیری از استعاره لحاف نشان می‌دهد هنوز چیزی جدی نیست، من بارها این جمله عجیب را شنیده‌ام که «من اگر یک روز در ترافیک نباشم دق می‌کنم!» یا «عاشق این دود و دم و شلوغی‌ام»
@boof60
🔸مردم در فانتزی‌های اجتماعی‌شان روزانه از خشکی دریاچه ارومیه می‌نالند و یا خودشان را با افتخار جز کمپین «حفظ یک قطره آب» می‌نامند واز هیچ کاری برای حفظ نام خلیج فارس فروگذار نمی‌کنند و غیرتمندانه از باقی ماندن این نام و این فانتزی حراست می‌کنند، اما در مورد آلودگی تقریبن همه ساکت‌اند، به چنین دریای بی‌پایانی از دود نگاه می‌کنند و خیلی راحت فقط می‌گویند «تهران زیر لحاف دود» شاید بهتر باشد آن دود را بر بلندی‌های توچال با رویای خام و شکست خورده توسعه در ایران مقایسه کنیم که سالهاست بر فراز شهرهایمان دود می‌شود و به هوا می‌رود!

منبع:دیدن
به دیدن بیا
@boof60
ساحت زیست

تصویری از تهران که "زیرلحافی از دود قرار دارد!"
http://uupload.ir/files/bn72_photo_۲۰۱۵-۱۲-۲۶_۰۶-۳۵-۴۹.jpg