رویکردهای نوظهور محیط زیستی:. «نقد بوم گرا، رویکردی نو در نقد ادبی». قسمت اول

رویکردهای نوظهور محیط زیستی:
«نقد بوم گرا، رویکردی نو در نقد ادبی»
قسمت اول

🖋زهرا پارساپور
@sahatzist
«واکنش شاخه های مختلف علوم انسانی به بحران زیست محیطی، به شکل گیری مباحث میان رشته ای تازه ای از جمله زبان شناسی زیست محیطی (Environmental literary criticism) با زیرشاخه هایش، اخلاق زیست محیطی و نقد بوم گرا در حوزه ادبیات منجر شد. نقد بوم گرا که در نیمه دوم قرن بیستم شکل گرفت، به بررسی رابطه ادبیات و محیط فیزیکی می پردازد. ناقد بوم گرا در این نقد، دغدغه های زیست محیطی را لحاظ می کند.
@sahatzist
اصطلاح نقد بوم گرا در سال 1978م، توسط ویلیام روکرت ابداع شد. این رویکرد به آثار ادبی به ویژه پس از نشست سالانه ی ادبیات و محیط زیست در سال 1992م در آمریکا و تشکیل انجمن جدیدی برای مطالعه ادبیات و محیط زیست(ASLE) مورد توجه واقع شد. اعضای این انجمن توانستند در سال 1993 مجله جدیدی با عنوان مطالعات میان رشته ای در ادبیات و محیط زیست(ISLE) منتشر کنند. هم اکنون طی دو دهه که از شکل گیری رسمی این نقد می گذرد، ده ها کتاب و چندین انجمن علمی در سراسر جهان با نگرشی بوم گرایانه شکل گرفته است. اما هنوز تا تثبیت مبانی نظری و عملی این نقد راه درازی در پیش است. در ایران این نقد کاملا ناشناخته و مقالات اندکی از جمله مقاله «اکوکریتیسیزم» از داوود عمارتی مقدم، «درآمدی بر بوم نقد» از مسیح ذکاوت، «جنبشی میان رشته ای بین دو حوزه محیط زیست و ادبیات»، از محمد ناصر مودودی در این خصوص منتشر شده است.
@sahatzist
امروزه شکّی نمانده است که کاربرد علوم تجربی و مهندسیِ بی اعتنا به وضع علوم انسانی در شاخه های مختلف، آنچنان عاقلانه نیست و پیامدهای ناگواری با خود به همراه دارد. از سوی دیگر برای از بین بردن این پیامدهای ناگوار نیز می بایست از شاخه های مختلف علوم انسانی کمک گرفت. این رویکرد سبب رشد و گسترش مطالعات بین رشته ای در حوزه های مختلف علوم انسانی، تجربی و مهندسی شده است و موجب شده تا راه حل ها و راهکارهایی مؤثر در حل مشکلات مربوط به محیط زیست در حوزه های فلسفه، دین و اخلاق پیشنهاد شود. مشکلی که در اینجا پدید می آید این است که اگر بخواهیم برای حل بحران محیط زیست از علوم انسانی کمک بگیریم، تنوع و پیچیدگی این راه حل ها زیاد خواهد بود. تا جایی که Aren E. Gare اصولاً امکان رسیدن به پاسخی واحد برای حل بحران محیط زیست را به دلیل تنوع نگرش ها در شاخه های مختلف علوم انسانی دشوار می کند. او سخن نیکولاس لومان را در «ارتباطات بوم شناختی» بیان می کند که حتی امکان اینکه جامعه بتواند خود را به خودش بازنمود کرده، سپس مشکلات کلی جامعه را تعریف کند، دور از دسترس است. به نظر او، اقتصاد، قانون، علم، سیاست، مذهب و آموزش و پرورش هرکدام به روش خاصی جهان را رمزگذاری می کنند؛ بنابراین تعریفشان از مشکلات زیست محیطی و نحوه واکنش به آنها متفاوت است، که پیشنهاد نگارنده در پیش گرفتن رویکردی تلفیق شده از علوم تجربی و مهندسی با علوم انسانی است.
@sahatzist
در ادامه این مقاله چند گرایش بوم گرایانه در علوم انسانی معرفی شده اند و سپس به بازتاب بحران محیط زیست در ادبیات پرداخته است: اگر به دنیای ادبیات معاصر به ویژه دنیای شعر نگاه کنیم، فضای کلی آنرا دور از مسایل محیط زیست می‌یابیم. در رمان، تا حدودی توصیف فضاهای شهری با بیان بعضی از عوامل بحران زا مانند افزایش جمعیت، آلودگی هوا و از بین رفتن چشم اندازهای طبیعی همراه است. در پژوهش ها و نقد آثار ادبی هنوز ملاحظات زیست محیطی نقشی ندارند، چریل گلوتفتی تا پیش از شکل گیری بوم نقد معتقد بود تحقیقات ادبی به این امر مهم معاصر یعنی بحران محیط زیستی پاسخ مناسبی نداده اند.
منبع:فصلنامه علمی، پژوهشی نقد ادبی
@sahatzist

http://s1.upzone.ir/24159/environ-literature.jpg