🔵از خودبیگانگی غیرمارکسی!

🔵از خودبیگانگی غیرمارکسی!
@sahatzist
مطلب زیر برشی از کتاب" از خود بیگانگی و طبیعت در فلسفه محیط زیست» نوشته سیمون هیلوود است که به‌تازگی از سوی انتشارات کمبریج منتشر شده است.

✅این نظر که ما به شکلی عمیق و نامطلوب «با طبیعت بیگانه شده‌ایم» نظری جدید نیست بلکه پیشینه‌اش دست‌کم به ژان ژاک روسو برمی‌گردد. و اکنون این نظر همچنان بر زمینه‌ی گرفتاری‌های زیست‌محیطیِ ما پژواک می‌یابد. ما در زمانه‌ای می‌زییم که تماس انسان با طبیعت انقراض‌های گسترده و تغییرات اقلیمیِ جدی و تخریب اکوسیستم‌ها و فرسایش خاک و اسیدی شدنِ اقیانوس در مقایس گسترده را به همراه دارد. بسیاری بر این باور اند که چنان مسائلی، در کنار بی‌عدالتیِ زیست‌محیطیِ شدید و نیز پیوسته کاهش یافتنِ منابع تجدیدناپذیر، بحرانی زیست‌محیطی را شکل می‌دهد که نشان از خطایی جدی در ارتباط ما با طبیعت دارد. بسیاری گمان می‌کنند که آن خطای جدی این است که ما با طبیعت بیگانه هستیم یا بیگانه شده‌ایم.
@sahatzist
✅شاید اشاره‌هایی که به «بحران‌های»‌ زیست‌محیطی می‌شود در نظر برخی مبالغه‌آمیز بنماید؛ شاید حتا برخی گمان کنند که کسانی درمورد مسائل زیست‌محیطی اغراق می‌کنند تا سازمان‌ها و حزب‌ها و دانشمندان زیست‌محیطی را تقویت کنند درست به همان سان که کسانی از بحران‌های اقتصادی سخن می‌گویند تا گروه‌ها و حزب‌های خاصی را تقویت کنند.

✅بی‌شک سخن گفتن از بحران می‌تواند خطرناک باشد و نباید ساده‌انگارانه با آن برخورد کرد. اما از سوی دیگر اگر معنای معمول بحران—یعنی زمانی که مشکلات بزرگی در میان است که با فوریت تصمیم‌گیری‌های مهم و مشکل می‌طلبند— را در ذهن بیاوریم، آنگاه اشاره‌هایی که به بحران زیست‌محیطی در دوران حاضر می‌شود انکارناپذیرانه موجه به نظر خواهد آمد. مشکلاتی از آن دست که هم‌اینک اشاره شد چنان گسترده اند که صحبت از بحران زیست‌محیطی را موجه می‌گردانند.

✅ ایده‌ی از خودبیگانگی‌ دلالت دارد بر اینکه انحرافی سخت بنیادین روی داده است و سنجش و درمان جدی می‌طلبد. ما با بحرانی زیست‌محیطی مواجهیم که فقط در صورتی چاره می‌شود که بر بیگانگی‌مان با طبیعت فائق آییم.
@sahatzist
✅احتمالاً رادیکال‌ترین دیدگاه درباره از خود بیگانگی با طبیعت در میان دیدگاه‌‌های زیست‌محیطی دیدگاه «بدوی‌گرایانه‌ی» نویسندگانی چون جان زرزن است که استدلال می‌کنند که بحران‌های زیست‌محیطی زمانی به‌ناچار پا گرفت که نیاکان دور ما شیوه‌ی زیست خود را که بر شکار و گردآوری استوار بود در حیات وحش جا گذاشتند و کشاورزی پیشه کردند و جوامع انسانی را تشکیل دادند که در آنها تقیسم کار و ساختار مرتبه‌ای اجتماعی روز به روز پیچیده‌تر شد. این گروه معتقدند که برای خیر خودمان و نیز برای خیر طبیعت، لازم است هرقدر می‌توانیم نزدیکی‌ به طبیعت را که انسان پیش از مدنیت داشت بازیابیم. البته همه‌ی کسانی که از بیگانگیِ انسان با طبیعت سخن می‌گویند چنان رادیکال نیستند.
@sahatzist
ساحت زیست
http://www.upsara.com/images/vzi2_ساحت_زیست.jpg
منبع: رادیو زمانه