پیتر سینگر

پیتر سینگر
هر چند سیستم عصبی قشر مخ انسانها، بسیار پیچیده­تر و پیشرفته­تر از دیگر حیوانات است ولی این بخش از مغز به کارکردهای تفکر و تدبر ربط می یابند نه به احساسات و ادراکات ظاهری و تحریک شدن ها. این تحریک ها و احساسات ظاهری و ادراکاتِ این چنینی، در مغز میانی (دیانسفال) قرار دارد که در دیگر حیوانات نیز –بویژه در پستانداران و پرندگان- کاملاً پیشرفته است....
@sahatzist
سیستم عصبی انسان و حیوانات از یک نقطه مشترک نشأت گرفته­اند و سپس به مسیری مختلف سِیر نموده­اند....

اگر بگوییم، حیوانات از آنجا که در سطحی پائین­ترند، پس رنجی درک نمی­کنند یا میزان درک رنج در آنها اندک است، سخنی سخیف بر زبان رانده­ایم. خیلی راحت می­توان نشان داد که برخی حس ها در حیوانات نه تنها در حیوانات ضعیف تر نیست، بلکه برعکس کاملا آن احساس­ها، تند و تیزتر و حساس­تر است.
@sahatzist
در طول تاریخ فلسفه، به نظر می رسد که یک خط فکری مبهمی وجود دارد که قرابت هایی نیز با تفکرات فیلسوف نامدار و تاثیرگذار دوره جدید یعنی ویتگنشتاین نیز داشته باشد که عبارت است از اینکه شاید نتوانیم بطور معناداری به حیواناتی که متصف به صفتِ “داشتنِ زبان آگاهی بخش” نیستند، عنوانِ حیوانِ دارای آگاهی و ادراک نام بنهیم، ولیکن این نحوه رویکرد به نظر من به هیچ وجه معقول نمی نُماید. شاید در برخی سطوح و مراتب، داشتن زبان برای اندیشه های انتزاعی ضرورت داشته باشد، ولی مرحله درک رنجها، مرحله ای اولیه بوده و ربطی به داشتن یا نداشتن زبان ندارد.
@sahatzist
نوزادان و کودکان کم سن و سال آدمی نیز فاقد زبانی هستند که بتوسط آن بتوانند احوالات خود در باب ورود و وقوع رنجها را بر خود بیان بدارند، حال سوالم این است که “آیا می­توانیم و آیا مجازیم که وقوع رنج و رنج کشیدن در نوزادان و آن کودکان را انکار نماییم؟” اگر جوابتان منفی است، پس نتیجه می گیریم که داشتن زبان خیلی هم مهم نیست.
@sahatzist
#پرونده_حیوانات
#پیتر_سینگر

عکس زیر متعلق به فیلسوف معاصر پیتر سینگر است.
http://s1.upzone.ir/67282/images_15.jpg