آیا حیوانات احساس رنج می­کنند؟. منیع: تارنمای صدانت. قسمت دوم: از رنجی که می‌بریم!

آیا حیوانات احساس رنج می­کنند؟
منیع :تارنمای صدانت
قسمت دوم : از رنجی که می بریم!

@sahatzist
ادامه قسمت اول :
.........همچنین امروزه کاملا علم داریم که سیستم عصبی حیوانات، یک سیستم مصنوعی و ساختگی و سرهم بندی شده –مثل ربات ها (آدم آهنی)- نیست که به هنگام ضربه خوردن، صرفاً ادای رنج کشیدن را درآورند و کارهای شبیه به رفتارهای انسانها را تقلید کنند. سیستم عصبی حیوانات به همان طریقی کار می کند که سیستم عصبی ما کار می نماید و در واقع تاریخ تکامل انسانها و حیوانات –بویژه پستانداران- نشان از این دارد که سیستم عصبی انسان و حیوانات از یک نقطه مشترک نشأت گرفته­اند و سپس به مسیری مختلف سِیر نموده­اند. استعداد احساس و ادراک رنج داشتن، به بقای یک موجود زنده کمک می­کند زیرا احساس رنج موجب می­شود تا حیوان، از منشأها و منبع های رنج آفرین دوری جوید. قطعا نامعقول و نامقبول خواهد بود اگر فرض کنیم نظام عصبی ای که کاملا مساوی با نظام فیزیولوژیک است، بنیانهای واحد و کارکردهای واحد داشته باشند و موجب شوند رفتارهایی کاملا شبیه به هم ادا گردند، بلکه باید سطح آگاهی و ساختارهای حیوانات نیز مورد توجه قرار گیرند.
@sahatzist
اکثر دانشمندانی که در این حوزه تلاش می کنند، موافق با این سخن می باشند. لورد براین که یکی از مهمترین عصب شناسان دوره ماست، در این زمینه چنین می گوید:
“من به شخصه اصلا قبول ندارم که داشتن حافظه و ذهن را فقط در انسانها قبول کرده و وجود این موارد را در دیگر حیوانات انکار نماییم. حداقل چیزی که می­توانم بگویم این است که من به شخصه هیچ شکی ندارم که علایق و فعالیت­های حیوانات توأم با آگاهی و احساس هستند که در این زمینه کاملا هم­سان با ما انسانها هستند لیکن مرتبه ادراک شان کمی پایین تر است. لیکن اصلِ داشتنِ اگاهی و احساسات در حیوانات برایم کاملا مبرهن و اشکار است”.
مولف کتاب “اندر باب رنج” می نویسد:
@sahatzist
همه دلایلِ اصلی، تایید می­کنند که مهره دارانِ پستاندار دقیقاً همان نوع از احساس را که در آدمیان وجود دارد –احساس درد و رنج- دارا می باشند و در نتیجه احساس درد و رنج می­کنند. اگر بگوییم، حیوانات از آنجا که در سطحی پائین­ترند، پس رنجی درک نمی­کنند یا میزان درک رنج در آنها اندک است، سخنی سخیف بر زبان رانده­ایم. خیلی راحت می­توان نشان داد که برخی حس ها در حیوانات نه تنها در حیوانات ضعیف تر نیست، بلکه برعکس کاملا آن احساس­ها، تند و تیزتر و حساس­تر است. آن حیوانات در برابر رویدادهای محیطی، بسیار هوشیارانه‌تر از ما انسانها ابراز احساس می­کنند و واکنش نشان می­دهند. فارغ از پیچیدگی­های قشر دماغی و مغزی (که بطور مستقیم رنج ها را درک نمی­کند) سیستم عصبی حیوانات، مساوی با سیستم عصبی ما انسانهاست و واکنش­هایی که در خصوص رنج­های وارده از خود نشان می­دهند، بسیار همسان با واکنشهای ما انسانهاست –هر چند تا جاییکه ما می­دانیم حیوانات فاقد و محروم از جنبه­‌های داشتن توانایی­‌های فلسفی و اندیشه ها هستند. عامل احساس، یک عامل تعیین کننده و بسیار آشکار است خصوصاً در مواجهه با ترس و خشم.
@sahatzist
به نظر می رسد بحث در این خصوص تا بدینجا کافی باشد اما لازم به نظر می رسد که در پایان به یک اشکال عمده نیز پاسخی ارائه نماییم:
در طول تاریخ فلسفه، به نظر می رسد که یک خط فکری مبهمی وجود دارد که قرابت هایی نیز با تفکرات فیلسوف نامدار و تاثیرگذار دوره جدید یعنی ویتگنشتاین نیز داشته باشد که عبارت است از اینکه شاید نتوانیم بطور معناداری به حیواناتی که متصف به صفتِ “داشتنِ زبان آگاهی بخش” نیستند، عنوانِ حیوانِ دارای آگاهی و ادراک نام بنهیم، ولیکن این نحوه رویکرد به نظر من به هیچ وجه معقول نمی نُماید. شاید در برخی سطوح و مراتب، داشتن زبان برای اندیشه های انتزاعی ضرورت داشته باشد، ولی مرحله درک رنجها، مرحله ای اولیه بوده و ربطی به داشتن یا نداشتن زبان ندارد.
نوزادان و کودکان کم سن و سال آدمی نیز فاقد زبانی هستند که بتوسط آن بتوانند احوالات خود در باب ورود و وقوع رنجها را بر خود بیان بدارند، حال سوالم این است که “آیا می­توانیم و آیا مجازیم که وقوع رنج و رنج کشیدن در نوزادان و آن کودکان را انکار نماییم؟” اگر جوابتان منفی است، پس نتیجه می گیریم که داشتن زبان خیلی هم مهم نیست.
@sahatzist
پس کلام آخرم برای بیان نتیجه این است که ما هیچ دلیل خوبِ علمی یا فلسفی برای انکار رنج ها در عالم حیوانا