👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆

👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆

چهارم، جدا کردن حساب‌ها در امر دین است، و این درست بر اثر آمیختگی بیش از حدّ دین و دنیا پدید می‌آید. منظور آن است که ما در طیّ تاریخ خود هر چه جلوتر می‌آییم، این گرایش بیشتر دیده می‌شود که بین ظاهر و کُنه دین ارتباطی نباشد، بدین معنی که فرائض خواسته ‌شده به جا آورده شود، و از آن پس دیگر خیال‌ها راحت گردد که ما هر چه بوده است، کرده‌ایم و دلیلی نیست که بنده‌ی صالح خدا نباشیم!
کم‌کم قسمت دیگر که روح و جوهر دین است(پرهیزگاری، برادری، شفقت، ترک حرص) در بوته‌ی فراموشی می‌افتد. این طرز تلقی کم‌کم دستورهای دینی را به دو دسته‌ی صرف‌کننده و صرف‌نکننده تقسیم می‌کند:
آنچه را به سود می‌بیند، نگاه می‌دارد و آنچه را به زیان می‌بیند، کنار می‌گذارد؛
فی‌المثل شخص می‌تواند تا حدّ افسانه‌ای ثروت بیاندوزد و
دل خود را خوش کند که خمس و زکاتش را داده است، یا گران بفروشد و بگوید که خریداران با رضا و رغبت خریده‌اند و از این قبیل...
@sarv_e_sokhangoo

(ادامه 👇👇👇👇👇👇👇👇👇)