هر تصمیم فرهنگی دارای مجموعه‌ای از تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم با شدت متفاوت و جهت مثبت یا منفی بر سایر پدیده‌های فرهنگی و اجتماعی

هر تصمیم فرهنگی دارای مجموعه ای از تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم با شدت متفاوت و جهت مثبت یا منفی بر سایر پدیده های فرهنگی و اجتماعی است. اگر بگوییم اثر مستقیم تصمیمی مبنی بر عدم حضور زنان ایرانی در استادیوم های فوتبال، خالی شدن این استادیوم ها از زنان ایرانی است و این می تواند باعث خوشحالی سیاست گزاری باشد که دستورش بناچار اجرا شده است، اما اثرات غیر مستقیم چنین تصمیمی می تواند برای او ناخوشایند باشد. تصمیم فرهنگی بر ضد جریان تغییرات فرهنگی باعث عدم مقبولیت بسیاری تصمیمات فرهنگی دیگر سیاست گزار خواهد شد و این به معنی آن است که بتدریج تصمیمات فرهنگی تنها بر روی کاغذ خواهند بود و نه تنها در میدان جامعه اثری از آن تصمیمات مشاهده نخواهد شد که دقیقاً پدیده هایی در جهت عکس آن تصمیمات دیده خواهند شد. اگر دولت را سیاست گزار اصلی فرهنگی و عامه مردم را عمل کنندگان به سیاست ها بدانیم به تدریج شکاف بین این دو تا به آنجا خواهد رسید که فرهنگ رسمی (آنچه دولت می خواهد) و فرهنگ غیررسمی (سبک زندگی مردم) در مسیری متضاد قرار خواهند گرفت.

کسی که در نقش سیاست گزار فرهنگی است، باید به تغییرات فرهنگی (که در بسیاری از موارد و با توجه به مکان و زمان لزوماً دارای باررزشی مثبت یا منفی نیستند) توجه کند و نمی تواند صرفاً بر مبنای ذهنی تصمیم بگیرد که جنسیتی شدن مکان در آن جا خشک کرده است. بی توجهی به چنین امری باعث شکاف هر چه بیشتر بین سیاست گزاران فرهنگی و نسل جوان امروزین در جامعه ایران است.

با چنین شکافی بازنده اصلی، قطعاً و (نه احتمالا) سیاست گزار خواهد بود هر چند به ظاهر او موفق شده است از ورود دختران به ورزشگاه جلوگیری کند. قطعیت چنین باختی، به قدرت برتر فرهنگ در مقابل دستور مربوط است. بنابراین برای جلوگیری از شکاف بیشتر، درب های استادیوم های فوتبال را به روی زنان بگشایید.