🔳 سومین مصاحبه کانال تلگرامی در باره تاب اوری جامعه ایرانی در شرایط بحرانی.. ▪ ️بخش ۲ از ۲

🔳 سومین مصاحبه کانال تلگرامی #جامعه_شناسی_حوزه_عمومی در باره تاب اوری جامعه ایرانی در شرایط بحرانی

▪ ️بخش 2 از 2

❇️ دکتر سعید مدنی


واقعیت این است که وضعیتی که به آن اشاره شد، جامعه ایران را به شدت دچار محرومیت نسبی کرده و این محرومیت نسبی موجب نارضایتی شده، این نارضایتی تا مدت ها به دلایلی تحمل می شده و بروز بیرونی کمتر داشته است. اما از یک دوره بعدی که به نظر من تدریجا از اوسط دهه هفتاد شروع شده است، در دهه هشتاد خیلی گسترده تر شده و از اواخر دهه هشتاد دیگر نمودهای خیلی روشنی داشته، در واقع موجب شده که این نارضایتی عمومی منجر به اعتراضات جمعی شود. این به این معناست که جامعه ایران وارد فاز جنبشی شده است. یعنی جامعه ایران یک جامعه جنبشی شده است. در چنین شرایطی که طبیعتا مساله اساسی این است که آیا این اعتراضات عمومی منجر به پدیده فروپاشی خواهد شد یا نه. نکته خیلی مختصری که راجع به فروپاشی باید بگویم اینکه فروپاشی نهادی- سیاسی، نظامی- سیاسی به معنی این است که قواعد و ارزش های حاکم بر آن نظام سیاسی که برای حل منازعات هم درون سیستم و هم برون سیستم بکار گرفته می شده، دیگر اثربخش نیست، مشروعیت ندارد و از آن پیروی نمی شود. مفهوم فروپاشی دوقطبی است یعنی دو قطب دارد: وقوع یا عدم وقوع فروپاشی، اما یک طیفی را تشکیل می دهد که لزوما در نقطه صفر و صد جوامع قرار ندارند، بلکه به میزانی ظرفیت های فروپاشی در یک نظامی می تواند افزایش یا کاهش پیدا کند و فروپاشی نظام ها همواره محتمل است. در طیفی از احتمالات بسیار کم یا بسیار زیاد. به نظر من شرایط موجود اولا که جامعه ایران را وارد فاز جنبش کرده است بنابراین نارضایتی بروز داده می شود. اعتصاباتی که در مورد رانندگان می بینیم، اعتراضاتی که راجع به فساد انواع موسسات مالی می بینیم، اشکال مختلفی از اعتراضات که در سطوح کارگری و در گروه های مختلف اجتماعی نشان می دهد که این نارضایتی در واقع تبدیل به اعتراض و کنش جمعی شده است و جامعه ایران را وارد فاز جنبشی کرده است. بنابراین به قول اسکاچپول یک رابطه متقابلی بین شورش مردم و فروپاشی نظام وجود دارد. هر چقدر که این اعتراضات بیشتر شود طبیعتا امکان فروپاشی و گسترش اعتراضات را بیشتر می کند. نکته ای که وجود دارد این است که ساختارها ناکارآمد هستند، قواعد و ارزش های رسمی نظام در معرض چالش قرار گرفته اند. به یک اعتبار دیگر هژمونی نظام به سرعت در حال تضعیف شدن است. این بدین معنی است که نظام قدرت متقاعد سازی خود را به سرعت دارد از دست می دهد هم در سطح بیرون یعنی متقاعدسازی مردم، حوزه عمومی، جامعه مدنی و هم حتی در درون خودش، یعنی نمی تواند تعارضات درون نظام را هم حل کند. بنابراین ما در یک فرایند فروپاشی قرار گرفته ایم. آیا این به نقطه صد خواهد رسید یا نه، این سوالی است که به دو عامل مهم بستگی دارد، یکی رفتار نظام سیاسی، تا چه حد عقب نشینی می کند، تا چه حد دست به اصلاحات ساختاری می زند، تا چه حد تجدید نظرهای اساسی به عمل می آورد هم در سیاست های اجتماعی اش، در سیاست های اقتصادی اش، در برخوردش با جامعه مدنی و حوزه عمومی، از طرف دیگر هم بدنه اجتماعی و حوزه عمومی و جامعه مدنی و رفتار مردم ناراضی، سوی دیگر قضیه است اینکه تا چه حد تشدید میزان نارضایتی باعث بحرانی تر شدن وضعیت و سرعت یا کاهش فروپاشی بشود.

پایان

@MAminGhaneirad
#جامعه_شناسي_حوزه_عمومي