🚳 دوچرخه سواری زنان، هم حق و هم ضرورت (برای فردا شماره ۲۲). 📝سیمین کاظمی. اول

🚳 دوچرخه سواری زنان، هم حق و هم ضرورت (برای فردا شماره 22)
📝سیمین کاظمی
@drsiminkazemi
قسمت اول
🔴 در گفتمان پدرسالاری و با حضور پدر/شوهر مقتدری به نام دولت، استفاده از یک وسیله نقلیه یا ابزار ورزشی به نام دوچرخه به مثابه یک مقوله سیاسی و حقوقی صورت بندی می شود، چنان که دوچرخه سواری، اگر چه برای مردان آزاد و مورد تشویق و حقی بدیهی است، اما برای زنان نوعی نافرمانی و تمرد تلقی و به این ترتیب چنین مسأله ی ظاهراً پیش پا افتاده ای به یکی از بحث های جنجالی حقوق زنان تبدیل می شود. در این فضای گفتمانی حکومت به مثابه پدر/شوهری که به واسطه قدرت، مرزهای حقیقت را تعیین و تعریف می کند، زنان را از سوار شدن بر دوچرخه و موتور سیکلت منع و با به محاق بردن کاربرد شناخته شده دوچرخه ، آن را با ارتکاب فساد و انحراف در هم آمیخته، زن را از مقام انسان به حیوان یا شیء جنسی که کژکارکردش تحریک جنسی است فروکاسته و در مقام خیرخواهی و دلسوزی پدرانه برای جامعه، زنان را محروم و دوچرخه سواری آنان را ممنوع می کند.
🔻وقتی دولت-شوهر یا دولت-پدر مستقر و مقتدر و مسلط با نگاه جنسیت زده اش به دوچرخه سواری نیمی از جمعیت می پردازد، تمام فواید و امتیازات منطقی مترتب بر این عمل (دوچرخه سواری) محو شده و با کمک گفتمان مذهبی آنچه برساخته می شود گناه یا جرم دوچرخه سواری است که در نتیجه با اعمال قدرت، ضرورتِ دوری از آن را بر باور یکایک زنان نشانده و هراس از مجازات نیز ضمیمه آن می شود.
🔻در این گفتمان گزاره های علمی و عینی مثل "دوچرخه به کاهش ترافیک کمک می کند"، "دوچرخه یک وسیله نقلیه ارزان است"، "دوچرخه به کاهش آلودگی هوا یاری می رساند"، مغلوب و مقهور گزاره ی انتزاعی و ساختگی "دوچرخه باعث فساد می شود" شده و کنترل زنان توجیهی پیدا می کند که مقاومتی در برابر آن متصور نیست. در واقع این گزاره غالب برای تفوق و تسلط بر گزاره های دیگر از گفتمان مذهبی تغذیه می کند و از آن حمایت می طلبد تا مقاومت در برابرش غیرممکن شود؛ اما واقعیت آن است که مخالفت با دوچرخه سواری زنان نه یک ممنوعیت مذهبی که یک ابزار کنترل اجتماعی است که اساسا با حضور اجتماعی زنان مشکل دارد و از برخوردار شدن زنان از منابع و امکانات زندگی به اندازه مردان، ناخشنود است.
🔻زن سوار بر دوچرخه تداعی یک انسان مدرن، رها و مستقل است که رو به جلو در حرکت است و از آنجا که چنین تصویری از زن در فضای تحت استیلای پدرسالاری که تصویر زن مطلوب را بر مبنای محدود بودن و وابستگی ارائه می دهد قابل تحمل نیست، از این رو از هر ابزاری کمک می گیرد که زن رها و مستقل را از دوچرخه به زیر بکشد و با ممنوع کردن دوچرخه سواری فرودستی تاریخی اش را به او یادآوری کند.
🔻با نگاهی تاریخی می توان دریافت نه مذهب عقلاً و منطقاً می تواند با دوچرخه سواری مخالف باشد و نه مخالفت و ممنوعیت دوچرخه سواری محدود به کشورهای اسلامی بوده است. پوزیشن سواری بر دوچرخه مشابه پوزیشن سوار شدن بر چهارپایان است و همان طور که زنان تاریخاً برای تردد می توانسته اند بر اسب یا شتر سوار شوند، بنابراین ممنوعیت دوچرخه را نمی توان چندان به مذهب و دغدغه های مذهبی مرتبط دانست. از طرفی نگاهی به وضعیت زنان در غرب نشان می دهد که این ممنوعیت تا قرن نوزدهم بر آنها هم اعمال می شده و یکی از مطالبات زنان در بحبوحه جنبش حق رأی، حق دوچرخه سواری بوده است. این موضوع در غرب تا آنجا اهمیت داشت که کسب اجازه دوچرخه سواری توسط زنان، نوید دست یابی به مطالبه بزرگتر زنان در آن دوره یعنی حق رأی بود و فمینیست مشهور آن دوران الیزابت کدی استانتن را واداشت که بگوید: "بسیاری از زنان سوار بر دو چرخه به جنبش حق رای پیوستند". ♦️
⬇️