✅نظریه‌ انتقادی فوتبال.. 🖊سمیه خواجوندی …توضیح معنایی دو مورد در مقدمه‌ این مقاله:

✅نظریه‌ انتقادی فوتبال

🖊سمیه خواجوندی


توضیح معنایی دو مورد در مقدمه‌ این مقاله:

– اصطلاح لاتینی Panem et circenses، به معنی “نان و سیرک‌بازی”، از یکی از متن‌های شاعر هجویه‌سرای لاتینی، ژووِنال، اقتباس شده است. این عبارت در روم باستان در نقد و نکوهش کاربرد عامدانه‌ توزیع نان و برگزاری بازی‌های سیرک به کار می‌رفت. هدف از توزیع نان بخور و نمیر و برگزاری بازی‌ها توسط امپراتورهای رومی راضی و مطیع نگاه‌ داشتن مردم بود.

این اصطلاح امروزه نیز در موردهایی به کار می‌رود که بخواهند رابطه‌ کج و معوج میان مردم و حاکمیت سیاسی را نشان دهند. یعنی از یک‌سو مردمی که به تأمین خورد و خوراک روزانه‌شان و مقداری تفریح و سرگرمی رضایت می‌دهند و دیگر دغدغه‌ی مطالبات اساسی در عرصه‌ سرنوشت فردی و جمعی‌شان را ندارند. و از سوی دیگر حکومتی که با سخنان و برنامه‌های پوپولیستی در راه “زندگی راحت و سعادت‌آمیز” مردم را رام می‌کند.

– عبارت “ماشین‌واره‌ هیولاییِ سرگرمی و تفریحات” را تئودور آدورنو در بند ۹۱ از کتاب “مینیما مورالیا، بازاندیشی‌هایی درباره‌ زندگی مثله‌شده” به کار برده است.

“جباریتِ ورزشی ـ نظریه‌ انتقادی درباره‌ گونه‌ای از افیون مردم” نام کتابی است نوشته‌ی ژان ـ ماری برُوم، که در سال ۲۰۰۶ در فرانسه منتشر شده است. محتوای این کتاب در پشت جلد آن چنین خلاصه شده است:

“ورزشی‌شدنِ تعمیم ‌یافته‌ فضای عمومی در دل جهان‌گیرشدنِ کاپیتالیستی یکی از فرجام‌ یافته‌ترین نمودهای بی‌حس‌سازیِ آگاهی‌هاست. حضور همه‌جایی تبلیغات نمایش ورزشی، تکثیریابی انواع خشونت‌ها، فسادها، دوپینگ‌ها و دستکاری‌های بیولوژیک، ابزارسازی از آگاهی کاذب ورزشی در پوشش راه و روش درستِ سیاسی (ورزش ـ فرهنگ، ورزش ـ ادغامِ اجتماعی، ورزش ـ رهایی) نمایان‌گر جوهره‌ ورزش ـ افیون است، پروپاگاندای توده‌ای از طریق همه‌ کانال‌های صنعت سرگرم‌سازی.

جباریتِ ورزشی، که استبدادهای گوناگون، دولت‌های توتالیتر و نظام‌های پلیسی همواره آن را همچون ساختاری از کنترل سیاسی گرامی داشته‌اند، امروزه در رشته‌ بی‌پایانِ “سیرک‌بازی‌ها” یی تثبیت شده است که در آن‌ها پوپولیسم، از خودبیگانگی فرهنگی و بندگی خودخواسته تقویت می‌شود. غوغاهای طنین‌افکن در استادیوم‌ها، “سینه ‌چاک دادن‌ها”، “شیفتگی‌ها” و “ارتعاش‌های جمعی “در عرصه‌ ورزش، که این‌ همه توسط ایدئولوگ‌های پُست‌مدرن با تساهل بسیار تجلیل می‌شود، نه فقط به‌هیچ‌رو نمودی از “دموکراسیِ برابری‌محور” نیست بلکه به شکل جدیدی از تعصب‌ورزی انجامیده است: تعصب‌ورزی انبوهه‌ جمعیت پُرغوغا، کیش کارآمدی ورزشی، گمراه سازی مردم از طریق “ماشین‌واره‌ی هیولایی سرگرمی و تفریحات”.

۱- تابوی فوتبال

چندان مبالغه‌آمیز نیست اگر نقش و وزنه‌ نهادهای ورزشی و به‌ویژه فوتبال را، چه در مقیاس بین‌المللی و چه در ایران، همانند و هم‌ وزن نهاد دین بدانیم. کیش فوتبال یا فوتبال‌پرستی امروزه همه‌ مرزهای ملی و عقیدتی را درنوردیده و به یک ” پدیده‌ اجتماعی تام”، بنا به معنای جامعه‌شناختی این اصطلاح، در گستره‌ جهان تبدیل شده است.

از سوی دیگر، اکنون چندین دهه است که فوتبال دیگر چهره‌ “معصوم” خود را از دست داده و شیفته‌ترین طرفدران و دوستداران این ورزش نیز اذعان دارند که قانقاریای پول، سودجویی، فساد و مافیا بازی، این پدیده‌ را به رکنی اساسی در بطن مناسبات سرمایه‌دارانه تبدیل کرده است.

پرسش این است که چه عوامل ظریف و پیچیده‌ای باعث شده تا، به رغم اذعان به شواهد و مصداق‌های مبرهن از نقش و کارکردِ نهادهای فوتبال در حفظ مناسبات سطله‌گری، حتی ناقدان ستم‌گری و سرمایه‌داری نیز نتوانسته‌اند از بند تعلق خاطر به فوتبال رها شوند و این پدیده را در تمامیت آن و به‌طور ریشه‌ای نقد کنند.

شاید یکی از گویاترین نمونه‌های این رویکرد کتابی باشد که ادواردو گالئانو به نام “فوتبال در آفتاب و سایه” نوشته است. گالئانو که به خاطر مواضع و مبارزات سیاسی چپ‌گرایانه و آثار ادبی‌اش از شهرت و محبوبیت گسترده‌ای برخوردار است، این کتاب را در بیان عشق و دلبستگی عمیقش به فوتبال نوشته است. او به رغم نکته‌های بسیاری که در تأیید آلودگی فوتبال به پول، قدرت و استبداد در این کتاب آورده اما نتوانسته از چنگ تناقض و دو پهلوگویی خلاص شود و واقعیت امروزه‌ فوتبال را نه همچون پدیده‌ای مصادره ‌شده توسط روابط مافیایی سرمایه‌داری بلکه به‌عنوان کارکرد خودِ سرمایه‌داری، به‌مثابه‌ شرطِ وجودیِ فوتبالِ موجود، بنگرد.

۲- نظریه‌ انتقادی در قبال ورزش به طور عام و فوتبال به‌طور خاص

پایه‌ریزی نظریه‌ انتقادی ورزش، متأثر از مکتب فرانکفورت و جریان فرویدی ـ مارکسیستی، در فرانسه مدیون کوشش‌های پنجاه‌ساله‌ ژان ـ ماری بروم است. یکی از جامع‌ترین کتاب‌هایی که او با همکاری
(1)