🔆٭خرده‌فرهنگ جوگیری و حسرت فرصت٭🔆.. بله واقعا هم اگر می‌شد چه می‌شد!!

🔆٭خرده‌فرهنگ جوگیری و حسرت فرصت٭🔆

🖌"آه اگر طارمی آن فرصت دقیقه‌ی ۹۶ بازی با پرتغال را از دست نمی‌داد!" این جمله‌ایست که این روزها ورد زبان‌هاست. بله واقعا هم اگر می‌شد چه می‌شد!!
اما هیچکس به این فکر نمی‌کند که فرصت واقعی ما در بازی با اسپانیا بود؛ بله در آن بازی هم فرصت‌های نابی از دست رفت. گر کمی دقیق‌تر در آن بازی عمل می‌کردیم، در بازی بعد بدون فشار روانی شاید راحت‌تر پیروز می‌شدیم. چرا همیشه در فرهنگ ما آخرین فرصت تنها فرصت است؟! که البته اغلب هم از دست می‌رود.

🖌اگر بازگشتی به تاریخ گذشته‌ی کشورمان داشته باشیم؛ همواره داغ از دست دادن فرصت‌های واقعی بر دلمان مانده است.
گویا تدبیر، پیش‌بینی و برنامه‌ریزی جایی در فرهنگ ما ندارد.
از وقایع خیلی دور در تاریخمان نمی‌گویم، چرا که مثنوی هفتاد من می‌شود. از حوادثی می‌گویم که در خاطره‌ی جمعی ما ایرانیان هنوز پر‌رنگ است.

یکی از این موارد جنگ تحمیلی بود. صدام با پشتیبانی دول غربی/عربی به ایران حمله کرد. ما طی دوسال خرمشهر را پس گرفتیم و در حالی که دشمن در موضع ضعف قرار داشت و حاضر به پرداخت خسارت و رجوع به قرارداد مرزی الجزایر شده بود، جوگیرانه با شعار "جنگ جنگ تا پیروزی" به جنگ ادامه دادیم.
با از دست دادن این فرصت‌ها جنگ باز هم ادامه پیدا کرد تا اینکه ایران با دادن هزاران کشته موفق به تسخیر فاو و قطع ارتباط دریایی عراق در سال ۶۴ شد. فرصتی بی‌نظیر برای اتمام جنگ، گرفتن تمام خسارات جنگ و به دست آوردن تمام آنچه یک کشور مورد تهاجم واقع شده، ممکن است در پی‌اش باشد. اما ما باز هم متاثر از فضای روانی و اجتماعی‌ِ خودساخته سه سال دیگر به جنگ ادامه دادیم. بیش از ۲۰۰ هزار شهید و مجروح دادیم، ۷۰۰ میلیارد دلار خسارت دیدیم، بیش از ۵۰۰ هزار مجروح و میلیون ها دلِ داغ دیده، که هرگز التیام نیافتند.
🖌در نهایت زمانی‌که مجدد در موضع ضعف قرار گرفتیم و دشمن دوباره وارد مرزهایمان می‌شد و وقتی تمام کارت‌های برند‌ه‌مان را سوزانده بودیم، بعد از هشت سال جنگ، صلح کردیم و حسرتِ از دست دادن تمام فرصت‌ها‌یمان را برای همیشه روی دلمان گذاشتیم.

🖌اما مورد دیگر مسئله‌ی هسته‌ای کشورمان و تحریم‌هاست. مسئله‌ای که نزدیکِ دو دهه است، تمام بخش‌های جامعه‌ی ما را درگیر خود کرده و سیاست و اقتصاد ما را درنوردیده و برای ما دیگر مسئله‌ای ایدئولوژیک و فرهنگیست.
اینکه آیا این برنامه برای ما توجیه اقتصادی دارد یا نه؟ اساسا باید باشد یا نباشد؟ به هزینه‌‌های اقتصادی/سیاسی/اجتماعی که کرده‌ایم می‌ارزید یانه؟ بماند.
آنچه مد نظر نگارنده ‌است، فرصت‌هایی است که در این پروسه از دست رفته است.

🖌ما در سال ۱۳۳۷ عضو آژانس شده‌ایم و ده سال بعد پیمان منع گسترش سلاح‌های اتمی را امضا کرده‌ایم و در بعد از انقلاب هم از این تعهدات خارج نشده‌ایم.
قریب به دو دهه پیش مشخص می‌شود ایران برخلاف تعهداتی که داده(کاش دست‌کم متعهد نمی‌شدیم، مثل اسرائیل ، هند یا پاکستان) فعالیت‌هایی داشته است و این آغاز جریانیست که ما اکنون هم همچنان درگیر آن هستیم.

🖌 موضع اولیه‌ی ایران منطقی و هوشمندانه بود. ایران با متوقف کردن موقت فعالیت‌هایش، جو سیاسی ایجاد شده علیه خود را که می‌توانست به جنگ منتهی شود،کنترل کرد. با تغییر دولت متاسفانه فرصت‌ها یکی پس از دیگری از دست رفت. زمانی‌که ما هنوز تحریم هسته‌ای نشده‌بودیم و در مذاکرات می‌توانستیم دست بالا را داشته باشیم باز هم دچار جو ‌زدگی شدیم، قطعنامه‌های شورای امنیت را علیه خودمان کاغذ پاره خواندیم و آنها هم آنقدر قطعنامه دادند تا قطعنامه‌دانشان (اصطلاح رییس‌جمهور قبل) پر شد.

🖌خیلی زود صادرات نفت به کمتر از چندصد هزار بشکه کاهش یافت، تورم به ۴۵ درصد افزایش و ارزش پول ملی به یک سوم کاهش یافت. در دولت بعد ما همانند زمان انتهای جنگ، زمانی پای میز مذاکره رفتیم که تقریبا دیگر کارتی برای رو کردن نداشتیم.
اما با تلاش فراوان امتیازات نیم‌بندی گرفتیم و البته امتیازاتی هم به ناچار دادیم.

🖌متاسفانه از بخت بدِ در این میان، دولتی در آمریکا سر کار آمد که همان امتیارات نیم‌بند را هم نتوانست ببیند و از برجام خارج شد. اما ترامپ قبل از انتخاب شدن هم بارها بر خروج از برجام تاکید کرده بود. آخرین فرصت بی‌بدیلی که ما در مواجه با ترامپ تاجر‌مسلک از دست دادیم، در همان زمان بعد از انتخاب شدن‌ِ او بود.( او از روحانی برای مذاکره دعوت کرد بود)
ما باز هم با شعار زدگی یک فرصت خوب مذاکره را، قبل از خروج آمریکا از برجام، از دست دادیم تا چند سال دیگر، زمانی که باز تمام برگ برنده‌های خود را سوزانده باشیم و با حسرتی تازه به میز مذاکره برگردیم.

علیرضا احمدپور خرّمی

@naghdefarhangi ‌