کانال جهت آسیب شناسی زیست بوم ایران در حوزه های مختلف فرهنگی اجتماعی با هدف تقویت بینشی اجتماعی توسط دکتر فیروزجاییان استادیار جامعه شناسی دانشگاه مازندران طراحی گردید.. آیدی کانال @zistbomeshomal ادمین کانال @alifirozja @muhammadpashaei1987
«ترومای اجتماعی و ریاکاری جمعی».. (🖋 سعید کشاورزی)
«تروماي اجتماعي و رياكاري جمعي»
(🖋 سعید کشاورزی)
✅ در روانکاوی «تروما» به معناي رنجهایی است كه از ورود و مداخلهی ضمير ناخودآگاه فرد به جهان واقعي او (و به معناي درست آن، جهان نمادين) حاصل میشود. بهعبارتدیگر، تروما تکانههایی است كه جهان مشوّش ناخودآگاه به زندگيِ واقعي افراد وارد میکند. اين تکانهها به شكل رنج عميق ناگهاني ظاهر ميشود. اگرچه تروما ممكن است زودگذر باشد و در زندگي هر كسي ظاهر شود، اما دو نكته اساسي وجود دارد؛ يكي اينكه تروما داراي گسترهای بیپایان است و دوم، تروما تنها نشاني از بحران عميقي است كه بهصورت مستمر در زندگي فرد نقشآفرینی ميكند.
✅ معتقدم اتفاقات ناگواري كه اين روزها متناوباً میشنویم و میبینیم در قالب مفهوم «تروماي اجتماعي» قابلفهم است. اشتباه است كه اين حوادث را بهعنوان خودِ بحرانها تلقي كنيم. اینها همه نشانههایی هستند كه هر از چند گاهی، از بستر پنهان اجتماعي بيرون آمده و ما را درگير خود مينمايند. بحران به معناي واقعي در بستر ناپيداي اجتماعي وجود دارد و تنها برخي اوقات خود را در لباس حوادث بغرنج بازنمايي میکند. حوادث دردناك امروز ما درست همان تمثيل كوهي است كه تا قله زير آب فرورفته و افراد سادهلوح آن را به شكل يك تپهی ناچيز میبینند.
✅ اما چه میشود كه تروماهاي اجتماعي ما را متوجه عمق بحران نميسازند؟ بهعبارتدیگر، چرا اساساً نشانههای بحران ریشهیابی نمیشوند؟ اگر بخواهيم با زبان ژيژك به موضوع بپردازيم، پارادوكس «بحران بزرگ و انفعال كامل» ريشه در اين امر دارد كه ما همواره مواجهه با بحران را به تعليق میاندازیم. درواقع، ما بهصورت ریاکارانهای باآنکه میدانیم بحران عميقي وجود دارد از رويارويي با آن سر باز میزنیم. ابزار اين كار هم نوعي تظاهر به بازگشت خودكار همهچیز به تعادل قبلي است. بهعنوانمثال، در حوزه بحرانهای محيط زيستي، براي مدتها نوعي پیشفرض ذهني وجود داشت كه نهایتاً نوعي تعادل پيشيني و پسيني وجود دارد كه خود طبيعت، ما را به آن بازمیگرداند. درواقع سهلانگاری خود را در پوشش مفهوم تعادل نهايي پنهان میکردیم. اما حوادث بعدي نشان داد كه بههیچعنوان طبيعت مدافع تعادل نبوده است. هیچچیزی وجود ندارد كه ما را به يك وضعيت متعادل رهنمون سازد و بالاتر از آن، تصور تعادل، خود دچار اشكال و به معناي واقع، يك فريب ذهني است.
✅ اين روزها ما بيش از هر چيز نياز داريم تا با پیشفرضهایی كه تجویزکنندهی انفعال است، مبارزه كنيم. هيچ تضميني براي هيچ تعادلي وجود ندارد. هیچ تعادلي هرگز وجود نداشته و تصور وجود نيروي متعادلکننده اساساً دروغين است. تروماهاي اجتماعي را جدي بگيريم. هر تروماي جديد، پرده از وضعيت بحراني و البته پنهاني در حوزهای مشخص برمیدارد.
(این متن را اگر میپسندید، برای دیگران هم ارسال کنید).
@PoliticalSocio