«صحنه‌سازان قهار».. (🖋 سعید کشاورزی)

«صحنه‌سازان قهّار»

(🖋 سعید کشاورزی)

✅ از «تشریفات گرایی» به عنوان یکی از آفت‌های اصلی سازمان‌های بوروکرات یاد می‌شود. همان‌طور که می‌دانیم تشریفات‌گرایی زمانی اتفاق می‌افتد که وسیله جای هدف را می‌گیرد. مثلا، بیمارستانی را تصور کنید که برای پذیرش بیماران٬ فرم‌های متعددی را طراحی کرده و پر کردن این فرم‌ها ساعت‌ها زمان می برد. حال، بیماری اورژانسی٬ به بیمارستان مراجعه کرده و نیازمند درمان فوری است اما کارکنان بیمارستان به قوانین اشاره کرده و تاکید دارند تا فرم‌ها پر نشود امکان رسیدگی وجود ندارد. طبیعی است که بیماران زیادی در این چرخه جانشان را از دست خواهند داد. در اینجا مقررات اداری که قرار بود وسیله‌ای جهت بهبود فرآیند درمان باشد به شکلی درآمده که خود به عامل مرگ‌ بیماران تبدیل می شود.
✅ این روز‌ها در‌ بسیاری از سازمان‌ها نیز شاید ظهور چنین رویکردی آن هم در شکلی خاص و کاملا «طبیعی شده» هستیم. نظام‌های ارزیابی و یا اصطلاحا «ایزو» که قاعدتا جهت ارزیابی و بهبود عملکرد سازمان‌ها تعبیه شده‌اند٬ خود به شکل هدفی غایی درآمده‌ و از این جهت، مدیران سازمانی به هر قیمتی طالب کسب ایزوهای مختلف هستند (چیزی شبیه مسابقه‌ی مقاله‌نویسی در دانشگاه‌ها). در واقع، مدیران ایزو می گیرند که فقط گرفته باشند و نه اینکه بهبودی در عملکرد سازمان حاصل شود. به همین سبب نیز تنها تعداد ایزوها افزایش می‌یابد و آن سازمان به همان روال سابق به کار خود ادامه می‌دهد.
✅ اما این، تمام ماجرا نیست: به فراخور نیاز به اخذ ایزوهای ویترینی در شرکت ها، ما با دو سازمان روبرو می‌شویم. سازمانی خیالی که بر اساس معیارهای ایزو عمل می‌کند و سازمان واقعی که در عمل وجود دارد. سازمان ها برای ایجاد این تصویری خیالی از خود، نیازمند مستنداتی هستند که وظیفه ی تهیه آن بر عهده «صحنه‌سازان قهّار» قرار می گیرد. صحنه سازان قهّار قرینه‌ی پایان‌نامه نویسان پولی در نظام دانشگاهی هستند. مستندسازانی که معمولا به لحاظ هوشی در سطح نسبتا بالایی قرار داشته و می‌دانند که ارزیاب‌های ایزو به دنبال چه مستنداتی هستند و آن‌ها هم همان مدارک را تولید می‌کنند. در اینجاست که سازمان خیالی ساخته می‌شود. سازمان‌هایی بر پایه مستندات جعلی که هیچ پیوندی با واقعیت عینی ندارد. همان طور که در دانشگاه ها هم به رساله هایی بر می‌خوریم که در عمل حاصل تخیلات شبانه (و بی ارتباط با جهان واقعی) هستند، در حوزه سازمانی هم به شرکت‌های خیالی رسیده‌ایم که مسیر رشد ابزاری را به سرعت درنوردیده‌اند و طبق معیارهای خاصی٬ سرآمد هستند اما متاسفانه وجود خارجی ندارند (البته به خود مفهوم ایزو و موارد مشابه آن نقدهایی وارد است که در اینجا به آن نمی‌پردازیم).
✅ این روزها، به بسیاری از حوزه‌های سازمانی و یا اقتصادی که وارد می‌شویم خودِ ابزارهای ارزیابی دچار اضمحلال درونی شده‌اند. اما احتمالا بزرگترین آسیب زمانی رخ داد که حوزه دانش از مشروعیتش تهی شد. گندیده نمکی که دیگر هیچ زخمی را درمان نخواهد کرد. ما در بهترین حالت به «صحنه سازانی» تبدیل شده‌ایم که کمر به نابودی امروز و فردا بسته‌ایم. خِرَد فراموش٬ عقلانیت ابزاری به صورت تبهکارانه ای پیاده‌سازی و انحرافی که هر روز به شکل جدیدی بازتولید می‌شود.

(این متن را اگر می‌پسندید، برای دیگران هم ارسال کنید).
@PoliticalSocio