◽️ بی‌ثباتی نهاد آموزش و ظهور تفکر کافی شاپی در دانشگاهها. 🖋 ابوذر قاسمی‌نژاد

◽️ بی‌ثباتی نهاد آموزش و ظهور تفکر کافی شاپی در دانشگاهها
🖋 ابوذر قاسمی‌نژاد
دانشجوی دکترای توسعه و رفاه اجتماعی علامه طباطبائی

📍 قدرت و ثبات کمی و کیفی نهادها از مهمترین عناصر حیات بخش و انتظام بخش در یک جامعه هستند. می توان گفت بدون وجود نهادهای قوی استمرار یک جامعه روبه پیشرفت غیرممکن یا دست کم دشوار است. یکی از نهادهای بی ثبات ما (از حیث کارکرد نه ماهیت) نهاد آموزش است. در یک وضعیت بی ثبات آموزشی، بی هویتی علمی و فرهنگی یک امر بدیهی است. در فقدان تفکر علمی-انتقادی، این تفکر کافیشاپی با مختصاتی همچون نوشیدن قهوه با سیگار کشیدن، اندکی خواندن نیچه، بر زبان آوردن چند جمله و دیالوگ فلسفی و حفظ کردن شعر موج نو است که حرف اول و آخر را می زند. افراد چون نمی توانند در تعیین اولویت ها، تخصیص منابع، نقد و تعدیل ساختار قدرت و فرار از روزمرگی راهی بیابند، از واقعیت فرار می کنند. این وضعیت به ویژگی اصلی دانشگاه و نخبگان تبدیل است و دلیل اصلی آن هم نداشتن ارتباط با عمیق با خود، وضعیت نهادی و لایه های زیرین جامعه است (نوشتن چند مقاله و کتاب یا ... واقع گرایی نیست) این فرار از واقعیت ها به دو صورت خود را نشان داده است: دانشگاهیان یا در دام رئالیسم سیاه افتادند یا درصدد یک اتوپیا هستند. در هر دو صورت نتیجه و پیامد این مسئله خود را در جلوه های مختلف تفکرکافی شاپیِ خوش منظر و دلبرانه نشان می دهد، زیرا به قول هگل در فقدان آگاهی اندوهبار، این تفکرات رواقی یا نهلیسم است که سراغ این افراد می آید. در هر دو شکل فرد با واقعیت ارتباط کمی دارد و یا ارتباطش محدوش است که من جلوه مدرن آن را تفکر کافی شاپی می نامم. تفکر کافیشاپی امروز دانشگاههای ما، از یک ذهن بی خانمان حکایت می کند که خود قربانی وضعیت بی ثبات نهاد آموزش است. افرادی پرسه زن در حوزه های مختلف، بی مهابا و بدون استدلال قوی هر چیزی را زبان می آوردند و با ذهنیت های جزیره ایی در نقش ضدساختارهای تکهپارهایی ظهور می کنند که هم نسبت به خود، افراد مخالف و در نهایت نسبت به ساختار خودآفریننده متخاصم و مهاجم هستند. افرادی پرسه زن که با مصرف تظاهری یک کتاب خاص، یک فیلم خاص، یک رمان خاص یا یک خوراکی خاص در مناطق شیک و تفریحی و سلفی گرفتن در زمان ها و مکان های خاص برای خود ژست هنرمند، نویسنده، روشنفکر و عقل کل می سازند. در مواردی چندریختی های منحرف و مضحکی می بینیم که از نارسیسیم و خودشیفتگی رنج می برند، زیرا در اثر فقدان احساس واقعی، پر از گفتمان های متعارض و ناهمگونی هستند که به هیچکدام تعلق ندارد .

#دانشگاه_ما

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology