✅پیش از پاسخ دادن و ارائه‌ی راه حل برای معضلات اجتماعی و اقتصادی باید توان طرح سئوال از آنها را داشت

✅پیش از پاسخ دادن و ارائه ی راه حل برای معضلات اجتماعی و اقتصادی باید توان طرح سئوال از آنها را داشت .

✍🏻حسین سیوانی

📍افکار عمومی ، نخبگان ، صاحبان نظر ، سیاسیون ، دانشگاهیان ، تجار و بازرگانان ، جوانان و ... تقریباً کلیه ی اقشار و طبقات اجتماعی کم و بیش آگاه به مسائل ، مشکلات و‌معضلات اجتماعی و اقتصادی کشور هستند . فضای حقیقی و فضای مجازی پر و مشحون است از مباحث مربوط به این مسائل و هر کس و گروه و جریانی به فراخور و یا به تناسب بضاعت فکری سخن از معضلات و مشکلات و انتقاد و برخی هر چند کمتر از منتقدین و ناراضیان به ارائه راهکار ها می پردازند . گستردگی طرح موضوع در سطوح مختلف جامعه خود نشان دهنده ی وجود معضلات و‌مشکلات اجتماعی و اقتصادی است .
بگذارید اول مفهوم معضل و‌مشکل را بشناسیم . معضل یعنی چه و چه زمانی به یک موضوع و‌موردی معضل اطلاق می شود ؟
معضل در لغت به معنای مشکل ، دشوار ، بغرنج و پیچیده ، فروبسته است . زمانی مورد یا هنجاری را معضل می نامیم که دشواری بیافریند و مشکلزا باشد به تعبیر بهتر بیرون شدن از مسئله را سخت و دشوار کند . زمانی از معضلات و مشکلات اجتماعی و اقتصادی سخن به میان می آید که جامعه در هنجارهای اجتماعی و اقتصادی با بی نظمی ، ناهنجاری ، درهم ریختگی و نابسامانی روبرو باشد و گرنه هر مسئله و موضوع اجتماعی و اقتصادی را نمی توان معضل نامید . معضلات مسائلی هستند که نظم عمومی جامعه را به هم می ریزند و منافع و امنیت جامعه را به مخاطره می اندازند و نظم و انسجام جامعه را مورد تعرّض و حمله قرار می دهند . افزایش و پیچیدگی معضلات به افزایش بی نظمی ها ، ناهنجاری ها و تعرض ها انجامیده و در نهایت به بحران بدل می شوند .
اکنون که با مفهوم و معنای معضلات و معضلات اجتماعی اقتصادی آشنا شدیم از معضلات اجتماعی و اقتصادی کشور چند مورد را که به نظرم مهم هستند نام می برم :
- بیکاری و فقر
- اعتیاد ، تزلزل در بنیاد خانواده و طلاق
- کاهش اعتماد عمومی و افزایش بی اعتمادی اجتماعی
- بی تفاوتی نخبگان
- فساد و تبعیض
- کمبود منابع آب و امور زیست محیطی
- انفعال جامعه در برابر معضلات اجتماعی و اقتصادی


با رعایت مجال اندک این صفحه به سه نکته ی بسیار مهم “ دست کم از نظر خودم “ اشاره می کنم :

نکته ی اول : از سخن گونار میردال استفاده می کنم که به نظر او « چیزی بیش از مجموعه ای به هم پیوسته از پرسش ها و سئوالات در باره ی واقعیت اجتماعی مورد مطالعه نیست . » می توان بر این مبنا نتیجه گرفت که معضلات اجتماعی و اقتصادی هم واقعیات اجتماعی اند و ...

نکته ی دوم : باید توجه کنیم که معضل در بردارنده ی انتخابی اجباری بین گزینه هایی است که به یک اندازه ناخوشایندند . وقتی از معضلات سخن می گوییم زمانی است که فشارهای ضد و نقیض وجود دارد اما برای آنها در گام اول راه حل سیاسی وجود دارد این راه همان انتخاب دشوار است و این انتخاب به عهده ی سیاستمداران و سیاست گزاران است . توجه داشته باشیم علوم اجتماعی و حتی اقتصادی ذاتاً یک علم سیاسی اند و ...

نکته ی سوم : مهمتر از هر چیزی که معضلات را به مسائل پیچیده ، غامض و لاینحل بدل می کند فقدان استراتژی ، فقدان تفکر استراتژیک ، فقدان دانش و مهارت کافی است . این کمبودها و‌نواقص در عمل به ناتوانی در شناخت و معرفت به معضلات و ناتوانی در طرح سئوالات و پرسش ها از معضلات می انجامد و مانع انتخاب راه حل دشوار می شود و در نتیجه به ناکارآمدی در استفاده از ظرفیت ها ، سرمایه ها ، فرصت ها و موقعیت ها می انجامد و مانع از آن می شود که انتخاب دشوار و راه حل مقتضی گزینش شود و فشارها ی ضد و نقیض کاسته شود و ...

خلاصه ی سخن اینجا صورت می بندد که نظام اجرایی و مدیریت مسئول باید واجد ویژگیها و ضرورت های مذکور باشد . سخت است پذیرفتن اینکه در شرایط معضل و بحرانی مدیریت و مسئولیت اجرایی در دست کسانی باشد که توانایی لازم در معرفت به معضلات بخش های مختلف ، پرسش از واقعیات اجتماعی و اقتصادی و انتخاب راه حل های مناسب ، تدابیر سیاسی و دشوار را نداشته باشد و ...

#جامعه

🌐شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology