✅قرن آرزوهای مجازی.. ✍حمید عبداللهیان

✅قرن آرزوهای مجازی

✍حمید عبداللهیان

🔹فضای مجازی لامکان است و هویت واقعی آدم‌ها در آن تا حدودی پنهان است. اساساً فلسفه شکل‌گیری فضای مجازی تمایلات انسان به آزادی و رهایی از انواع ابزارهای کنترل است و زمینه توسعه آزادی‌ها در این فضا فراهم است. افراد می‌خواهند در فضای مجازی آزادی را تمرین کنند، بنابراین مهم نیست سوژه‌ای که مطرح می‌شود افزایش عوارض خروج از کشور است یا چیز دیگر.. بودجه و مسائلی مثل افزایش عوارض خروج از کشور یا افزایش قیمت نان ممکن است در سرنوشت شخصی افراد چندان اثر نداشته باشد، اما روزنه‌ای است که افراد می‌خواهند با استفاده از آن حرف بزنند.

🔹ممکن است برخی تصور کنند امروز انقطاع نسل‌ها در حال رخ دادن است، اما این انقطاع نیست. انقطاع به معنای قطع رابطه بین دو نسل است. حتی بررسی‌های ما نشان می‌دهد فضای مجازی باعث افزایش سرمایه اجتماعی می‌شود. ما تحقیق کرده‌ایم و دیده‌ایم افراد پیر با حضور در فضای مجازی، روحیه بهتر و زندگی بامعناتری پیدا می‌کنند، بیشتر ارتباط برقرار می‌کنند و در نتیجه شادتر و راضی‌تر هستند. یعنی برخلاف تصورات، بر اثر گسترش فضای مجازی،‌ انقطاع نسل‌ها رخ نمی‌دهد، بلکه فقط همین شکاف نسل‌ها رخ می‌دهد که معنایش این است که بین اطلاعات یک نسل با نسل قبلی و بعدی تفاوت و شکاف وجود دارد، اما قطعی ارتباط وجود ندارد. قبلاً فاصله نسل‌ها 15 سال بود، اما الان این فاصله به یک سال رسیده و این به سبب تکاثر آگاهی و اطلاعات است.
🔹فضای مجازی فضایی نیست که به گروه خاصی اختصاص داشته باشد. گذشته از این ما در دوره‌ای نیستیم که بخواهیم تحلیل طبقاتی ارائه کنیم. تحلیل طبقاتی دیگر معنا ندارد. تحلیل سبک زندگی معنا دارد و تحلیل سبک زندگی هم یعنی فاصله گرفتن از نیازهای اقتصادی و نزدیک شدن به آرزوهای فردی. فضای مجازی بر اساس سبک زندگی متن تولید می‌کند و سبک زندگی لزوماً ربطی به پایگاه اقتصادی افراد ندارد. من فکر می‌کنم اتفاقاً دو دهک بالا و دو دهک پایین جامعه کمتر در فضای مجازی حضور دارند، این دهک‌های میانی هستند که در این فضا بیشتر حضور دارند و این درست است. چون این دهک‌های میانی هستند که حد واسط بین دهک‌های پایین و بالا هستند و عمدتاً از قوه روشنفکری برخوردارند.

🔹قرن بیستم قرن نیازها بود و قرن بیست‌ و یکم قرن آرزوهاست. فضای مجازی هم همین را از قوه به فعل درآورده است. آدم‌ها می‌گردند مدل‌هایی را در دنیا پیدا می‌کنند و آرزوهای خود را در آن مدل‌ها می‌بینند و همان مدل‌ها را در فضای مجازی به یکدیگر معرفی می‌کنند. این البته درست نیست، به عنوان مثال کشور نروژ حدوداً پنج میلیون و 267 هزار نفر جمعیت دارد، درحالی‌که شهرهای متوسط ما پنج میلیون نفر جمعیت دارند. این مقایسه اساساً اشتباه است. نروژ اساساً با ایران قابل مقایسه نیست چون این کشور هیچ‌کدام از مسائل ما را ندارد؛ ما در یک منطقه بسیار خطرناک قرار گرفته‌ایم که مدام در آن درگیری‌های نظامی رخ می‌دهد. ما دچار کمبود آب و منابع اولیه هستیم، اما کشوری مانند نروژ نه هزینه‌های نظامی و هزینه جنگ دارد و نه برای آب و منابع اولیه هزینه می‌کند.

🔹نگاه بلندمدت ما بسیار ضعیف است و تصورمان این است که همه کار را باید کسی دیگر برای ما انجام دهد. بیشتر نگاه‌ها به دولت است و در نتیجه دولت بدون منطق عقلانی، خیلی گسترده شده است. چرا دولت ما اینقدر بزرگ است؟ در کشورهای غربی دولت‌ها بسیار کوچک هستند. تعداد افرادی که در دولت کار می‌کنند خیلی کم است. اختیارات به دست بخش خصوصی است و آنها هستند که جهان اطراف خود را اداره می‌کنند. ما تصور می‌کنیم همیشه باید دیگری بیاید و به ما رسیدگی کند و خودمان نمی‌توانیم هیچ کاری کنیم. در حالی ‌که بعضی جوان‌های ایرانی که خلاقیت خودشان را به کار گرفته‌اند و استارت‌آپ‌هایی مثل اسنپ و تپسی و دیجی کالا را راه‌اندازی کرده‌اند؛ کارهایی که بسیار ساده انجام شده و به دفتر و دستک آنچنانی هم نیاز ندارد، اما صدها نفر را در همین تهران به کار گرفته‌اند که دارند زندگی‌شان را اداره می‌کنند. ما باید این اخلاق را تقویت کنیم که متاسفانه در کشور ما رایج نیست. مدام نگاه‌ها به بیرون است و از دولت انتظار داریم همه چیز را به ما بدهد.

#جامعه

🌐شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_sociology