محمد زینالی اناری

#ایران_همچون_گردویی_کاغذی
محمد زینالی اُناری

دوستی میگفت ما امروز با کارشکنی، فساد علنی و گاه رفیق گرایی و تبارسالاری در ساختارهای رسمی مواجه هستیم که اگرچه شبیه برخی کشورهای دیگر هست که در آن ها فساد رایج بوده، اما تفاوتی اساسی هم دارد. او می گفت که در ایران دیگر اهالی فساد از هیچ چیزی نمی ترسند و انگار تکیه گاه محکمی برای فساد خود دارند. البته او می گفت برای چنین وضعیتی قانون یا نظارت وجود ندارد، باری من توضیح دادم که اغلب قانون بوده ولی مثلا پنج سال است یک آئین نامه توی فایل گم شده و هیچ کس نخوانده است، چرا که برخی کارشناسان اصلا امکان وقت گذاشتن برای خواندن این چیزها ندارند.

یک بار داخل سی دی فایل کم حجمی رایت می کردم که یکی از همکاران سر رسید و گفت پس چرا داری تماشا می کنی، به ایشان توضیح دادم که رایت کردن مثل پر کردن گونی "با بیل" نیست، من مجبورم ده بیست ثانیه زل بزنم به مونیتور تا به محض تکمیل آن در همین بیست سی ثانیه، از توی سی دی رایتر برش دارم. اما او از آرامش من در همین ده بیست ثانیه خیره شدن به مونیتور عصبانی 😡 بود. بالاخره در این گذار از دنیای کار فیزیکی به متنی و از متنی به دیجیتالی یه جورهایی کمر ما شکسته است، آن هم در حالی که هنوز گاه به صورت بیل و کلنگی انتظار داریم کارشناس با بدن خود دیگران را از خوب کار کردن به هیجان در بیارورد و نه با چشم و فکر.

عرصه ی #نظارت در زمانه ی حاضر، جایش را از دیدن بدن و قلم، به دیدن ذهن و تفکر تغییر داده، و حداقل با بیست سال پیش فرق اساسی دارد. بیست سال پیش هر کارشناس حرفه ای که سر کارش بود، یک روزنامه باید روی میزش می داشت تا وجه تمایز او از دیگران باشد. حال من می بینم گاهی وقتی کتابی برای استخراج الگوی کاری در دست دارم یا متنی را می خوانم همه طوری نگاهم می کنند که انگار از کار طفره می روم. در حالی که "بسته به نوع کارم" من با فکرم مدام در حال کار کردن و نقشه ریختن برای کارهای بعدی هستم و در این ده پانزده سال کارم در شهرم روی برخی از قواعد فرهنگی و اداری ذیل وظیفه ام تأثیر گذاشته ام.

این روایات را می گویم تا به این بپردازم، در زمانه ای که سیستم های کاری ما از عینی به متنی و از متنی به دیجیتالی تغییر کرده، نظارت و کارشناسی هم باید این تحول را داشته باشد که ندارد و چنین وضعیتی موجب می شود که نظارت سست شود و ایرانیان که با فرهنگ های هرج و مرج و شکل گیری حکام محلی از دیرباز آشنا هستند، این نوع هرج و مرج را تجربه کنند و چنان شود که دوستم می گوید، انگار این اهل فساد از هیچ ناظری نمی ترسند. البته من به این موضوع در مطلبم با عنوان #سرطان_اقدام_برابر_مقررات (t.me/Atu_Sociology/5333) پرداخته ام که چگونه اهل فساد می توانند با ادبیات خاصی مصون باشند و هر کاری می خواهند بکنند.

اما برای این شرایط، دوستم می گوید که ایران به یک فرد مقتدر و قدرتمند نیاز دارد تا این وضع را سامان دهد، حال آن که به نظر من امروز دیگر امثال قدرت نظامی و حتی متن قانون هم جواب نمی دهد و ما نیاز به قدرتی سایبری و نظارتی #منشی-رفتاری داریم تا اوضاع را سامان دهیم. من به ایشان گفتم در چنین وضعیتی ایران مانند گردوی کاغذی است و اگر باز هم فکر کنیم به رضاخان و یا هر قدرتمند دیگری که استاد اقتدار مالکیتی و نهایتاً متنی باشند، نیاز داریم، سخت در اشتباهیم و رو به تباهی. چرا که امروز عرصه ی قدرت و فضای نظارت عوض شده و ما اگر بخواهیم این گردوی کاغذی را با پتک های قدیم بشکنیم، با چیزی چون له شدن هسته ی گردو مواجه خواهیم بود.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology