شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
⚠️فقدان سیاست اجتماعی بلای جان کودکان کار.. ✍🏻سعید مدنی
⚠️فقدان سیاست اجتماعی بلای جان کودکان کار
✍🏻سعید مدنی
اگر مجریان طرح اخیر، نگاهی به تاریخچه نه چندان دور اقدامات معطوف به جمعآوری کودکان لااقل در سازمانهای خودشان میداشتند، از تکرار اقداماتی که نتیجهای جز صرف هزینه بدون بازده نداشته، خودداری میکردند. اقدامات برای کنترل و حل مشکلاتی مانند خیابانیشدن کودکان در درجه اول نیاز به تغییر در نگرش و رویکرد به مسئله بهعنوان معلول شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد و زمان کافی و اقدامات همه جانبه و منسجم از سوی چندین وزارتخانه و سازمان را طلب میکند.
این مانورهای تکراری فقط نشاندهنده بیکفایتی مدیریت اجتماعی کشور و "نبود سیاست اجتماعی مشخص" است. اجازه دهید از سازمانهای دولتی بخواهیم اگر نمیتوانند کاری برای کودکان کار و خیابان انجام دهند لااقل نمک به زخم آنها نپاشند و آنها را از حقوق اولیهشان محروم نکنند. کار کودکان در خیابان تنها بخش کوچکی از کار کودکان در بخشهای مختلف اقتصادی کشور است، نشانهای است هشدار دهنده از وضعیت نامطلوب اجتماعی بخشی از جمعیت کشور که نیازمند بیشترین حمایت و مراقبت هستند.
یکی از فرار به جلوهاشون این است که گفته شده 70% کودکان کار و خیابان غیرایرانی هستند. لابد اگر ایرانی نباشند خیلی مهم نیست چه بلایی سرشان آورده شود. درک آقایان از کنوانسیون حقوق کودک را اینجا میتوان مشاهده کرد. حالا بگذریم که اینقدر نمیفهمند که عنوان طرحشده جمعآوری «کودکان خیابانی» است اما آنها «کودکان کار» را جمعآوری میکنند و تفاوتی بین اینها قایل نیستند. از کاری که کارشناسی نشود و پشتوانه علمی نداشته باشد و صرفا از موضع زور و قدرت انجام شود، نمیتوان بیش از این انتظار داشت. تازه این داده درستی نیست و نمیتوان با اطمینان آن را تایید کرد! نه مرور سیستماتیک قبلی این را تائید میکند و نه دادههای جدید مطالعات اخیر (حدود 53% بچههای خیابانی افغان بودند که تازه در یک شهرهایی این در حد صفر بود (مثل کرمانشاه یا زاهدان) در بقیه جاها هم زیر 65% ).
بماند که خودشان گفتهاند از 300 نفر که گرفتند، 70 نفر افغان بودند (یعنی حدود23.3%) که اینجا هم سطوح عالی ریاضیات و آمار را میتوان مشاهده کرد. من میگویم اصلا درست، به قول یکی از معترضان به این کار آقا اصلا «بازداشت» نه، «جذب» هم نه، تو بگو «گیلاسم! به چه زبانی بگوییم؛ لطفا بچه را «گیلاس» نکن!
از همه تاسفآورتر نقش بهزیستی در این میانه است. ظاهرا مسئولان بهزیستی جای خودشان را با نیروی انتظامی عوض کردهاند. ظاهرا ارزش و اهمیت اعتمادی را که گروههای آسیبپذیر به این سازمان داشتند برایشان اهمیت ندارد. ظاهرا سالها کار علمی و دستاوردهای آن در مداخلات برای کنترل و کاهش و پیشگیری از آسیبها را دور انداختهاند یا اصلا فرصت نمیکنند آنها را مطالعه کنند. ورود سازمانهای رفاهی در برنامههایی که منطق آنها اعمال زور است و برخورد فیزیکی و سیاست نظامی و انتظامی چه معنا دارد. مدیریت بهزیستی باید خودش را در این زمینه نقد کند.
کار کودکان بهویژه در شهرها نتیجه عواملی است که مهمترین آنها عبارتاند از فقر و نابرابری و شیوع مشکلات اجتماعی در گروههای آسیبپذیر جامعه یا به عبارت دیگر آسیبپذیری بالا و تابآوری پایین جامعه ایران. علاوه بر این ضعف در برخورداری کودکان از آموزش که خود نتیجه مجموعهای از تبعیضهای مختلف اجتماعی- اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است، به کار کودکان دامن زده است. شواهد نشان میدهد آموزش عامل محافظت کنندهای در برابر کار کودکان است و بالعکس عدم برخورداری از آموزش در کنار فقر، کودکان را بیش از پیش به سمت کار سوق میدهد.
دولت نمیتواند بدون توجه به این عوامل خرد و کلان در هر نوبت مینیبوسها را راه بیاندازد و گروهی از کودکان را جمع کند و بودجه را هزینه کند و بعد از چند روز هم شاهد برگشتن کودکان به خیابانها باشد. برای کنترل مسئله کودکان خیابانی باید تلاشها معطوف به این عوامل اصلی باشند و برای این تلاشها و شناسایی گروههای آسیبپذیر جامعه نه تنها نیازی به جمعآوری کودکان نیست بلکه این قبیل اقدامات علاوه بر به هدردادن سرمایههایی که میتواند صرف اقدامات موثرتری شود، جمعیت هدف این مطالعات را در معرض خطرات و آسیبهای بیشتری از آنچه متحمل میشوند و نقض حقوق شهروندیشان قرار داده و دسترسی به آنها را مشکلتر میسازد.
#کودکان_کار
#جامعه
🌐جامعه شناسی علامه
@atu_sociology