✅ پیامدهای جنگ سایبری با مردم. ✍🏻مهدی تدینی

✅ پیامدهای جنگ سایبری با مردم
✍🏻مهدی تدینی

فیلترینگ تلگرام به لحاظ تعداد افرادی که از این اقدام دچار محدودیت می‌شوند بزرگ‌ترین فیلترینگ و سانسور تاریخ ایران است. این نخستین بار است که بیش از چهل میلیون ایرانی با هم در موردی مشخص دچار محدودیت یا سانسور می‌شوند. زمانی که دستگاه پخش ویدئو در ایران ممنوع بود مگر چند ایرانی امکان و تمایل آن را داشتند که از این دستگاه استفاده کنند؟ یا بعدها وقتی نوبت به دیگر سانسورها یا ممنوعیت‌های بزرگ و کوچکِ سخت‌افزاری/نرم‌افزاری رسید، برای مثال ممنوعیت سخت‌افزاریِ ماهواره یا ممنوعیت نرم‌افزاریِ فیس‌بوک، همچنان ویدئو، ماهواره، فیس‌بوک و همۀ موارد مشابه بیش‌تر کالا یا امکانی لوکس و غیرضروری بودند که بخش کوچکی از مردم از آن‌ها استفاده می‌کردند و جمعیتی بسیار کم‌تر از این دچار محرومیت می‌شد. به همین دلیل، باید گفت فیلترینگ تلگرام بزرگ‌ترین سانسور تاریخ ایران است و نتیجه‌ای که بی‌درنگ می‌توان از این ادعا گرفت این است که پس «پیامدهای آن نیز بیش از همۀ سانسورها و محدودیت‌هایی است که تا کنون اِعمال شده است»، همین نتیجه‌گیری هر آدم دلسوزی را بیمناک می‌کند!

در مورد فیلترینگ تلگرام نیز ما همچنان با همان مقوله‌ای روبروییم که زمانی در مورد ویدئو داشتیم، یعنی هر پیامدی ممنوعیت ویدئو داشت، فیلترینگ تلگرام هم خواهد داشت، منتها در ابعادی بسیار بسیار بزرگ‌تر. اکنون بیایید حالتی فرضی را در نظر بگیریم تا معلوم شود وخیم‌ترین پیامدی که این فیلترینگ دارد چیست.

در نظر بگیرید به هر دلیلی (مثلاً با همان فناوری بلک‌چینی که صحبتش می‌شود) کاربران ایرانی به رغم فیلترینگ بتوانند از تلگرام استفاده کنند. فرض کنیم شرکت تلگرام امکانی را فراهم آورد که فیلترینگ بر تلگرام بی‌اثر شود. خب، چه اتفاقی می‌افتد؟ حدس بسیار محتملی که می‌توان زد این است که در این صورت درصد بسیار بزرگی (به گمانم بالای 90 درصد) از کاربران ایرانی دوباره مشتاقانه از تلگرام استفاده خواهند کرد. حالا بیایید به این بیندیشیم که این اتفاق چه معنایی خواهد داشت: قدرتی درون ایران (یعنی گروهی از هموطنان خود ما) تشخیص داده‌اند که تلگرام به لحاظ امنیتی خطرناک است و باید بسته شود، اما یک فرد خارجی (یعنی دوروف یا هر کس دیگری که ایرانی نیست) به ما ایرانی‌ها امکان داده که همچنان از تلگرام به عنوان نرم‌افزاری ایمن استفاده کنیم. و اکنون چه رخ داده؟ چهل میلیون ایرانی به هموطنانِ فیلترکنندۀ خود پشت کرده‌اند و شادمان از کمکی که یک خارجی به آن‌ها رسانده استقبال کرده‌اند. می‌دانید اسم چنین رخدادی در بافتی امنیتی چیست؟ «خیانت»!
آری، نام این کار خیانت است، اما مقصر این خیانت کیست؟ در این‌جا مردم ایران به دلیل تشخیص و اقدام افرادی که صاحب قدرتند وادار به خیانت شده‌اند. هرگز نمی‌خواهم مردم را محکوم کنم به این‌که خیانت کرده‌اند، بلکه می‌خواهم بگویم گروهی با تصمیم‌گیری‌ها و اقداماتشان و با بهره‌گیری از قدرتی که دارند مردم را در بن‌بست‌ها و دوراهی‌های اساساً نادرستی قرار می‌دهند که تصمیمِ به‌حق و مشروع مردم اسمش خیانت می‌شود. نکتۀ اصلی و دلسوزانه‌ای که می‌خواهم بگویم این است: آن‌هایی که با اهداف امنیتی تلگرام را فیلتر می‌کنند مردم را عادت می‌دهند به این‌که دائم و در هر فرصتی به آن‌ها خیانت کنند و مردم تصمیماتی بگیرند که معکوس خواست و ارادۀ آن‌هاست؛ و این «خائن‌سازیِ مردم» اقدامی به شدت ضدامنیتی است! آیین حکمرانی خردمندانه حکم می‌کند که افراد بالادست شرایطی پدید نیاورند که زیردستانشان مجبور شوند به بالادستی‌های خود خیانت کنند، و بس مهم‌تر این‌که زیردستان به خیانت کردن عادت کنند.

فیلترینگ تلگرام نه تنها اقدامی امنیتی نیست، بلکه تمهیدی کاملاً ضدامنیتی است (اگر بخواهیم به آن از منظر همان کسانی نگاه کنیم که در این فیلترینگ تصمیم‌گیرنده بوده‌اند). مطابق یک بررسی و آمارگیری فنی متعلق به همین روزها، چیزی بیش از 60 درصد از کاربران به رغم فیلترینگ در تلگرام حضور دارند. آمادگی کاربران آهسته و پیوسته برای دور زدن فیلترینگ بیش‌تر خواهد شد و این درصد رفته رفته بالا خواهد رفت و آن چیزی که در بالا «فرض» گرفتیم عملاً رخ خواهد داد. همه دنبال فیلترشکنی بهتر می‌گردند تا به بزرگ‌ترین اجتماع مجازی ایرانیان که هنوز بیش از 20 میلیون کاربر دارد بپیوندند. و چیزی که دل آدم را به درد می‌آورد این است که انگار جنگی سایبری میان فیلترکنندگان و فیلترشدگان درگرفته است و دو طرف در پی شکست دادن دیگری‌اند. آیا اقدامی ضدامنیتی‌تر و خطرناک‌تر از این می‌توان سراغ گرفت که جنگی سایبری به این وسعت دربگیرد؟ من نگرانی‌های امنیتی فیلترکنندگان را درک می‌کنم، اما اقدام خود آن‌ها به لحاظ امنیتی نگران‌کننده‌تر از خود مشکل است
@Atu_sociology