✅ستیز فرهنگی درباره زنان.. ✍فاطمه موسوی ویایه

✅ستیز فرهنگی درباره زنان

✍فاطمه موسوی ویایه

یکی از رویکردهای عمده به مسائل اجتماعی، رویکرد بی سازمانی اجتماعی است که حدود یکصدسال پیش در شهر شیکاگو و در کنار مطالعه مسائل شهری به وجود آمد. مفهوم بی‌سازمانی اجتماعی مترادف با از میان رفتن هنجارها و ارزش‌های اجتماعی معنی می‌شد، پدیده‌ای که تصور می‌رفت به عللی چون مهاجرت گسترده، شهرنشینی، صنعتی‌شدن و به طور کلی دگرگونی‌های اجتماعی به وجود آمده باشد. کسانی که از چارچوب مفهومی این رویکرد استفاده می کنند، جامعه را نظامی اجتماعی و بهم پیوسته می بینند که اجزای آن در تعادلی پویا هستند. هرگاه رویدادهای اقتصادی و تکنولوژیک، جزیی از این نظام را تغییر دهند، سایر اجزا باید با آن سازگار شوند. «بی سازمانی اجتماعی» به فقدان این سازگاری یا سازگاری ضعیف بین اجزای یک نظام اشاره دارد.

رویکرد بی سازمانی اجتماعی پیش بینی کننده پیامدهای تغییر برای نظام و افراد داخل نظام است. وضعیت بی سازمانی اجتماعی افراد را تحت فشار روانی می گذارد که خود موجب بی سازمانی شخصیتی (به عنوان مثال بیماری روانی و الکلسیم) می شود. شرایط بی سازمانی اجتماعی می تواند برای نظام پیامدهای سه گانه ای داشته باشد: نخست، ممکن است تغییر در نظام روی دهد (یعنی برخی بازتاب ها یا همسازی ها ممکن است اجزای نظام را مجددا به حالت تعادل بازگرداند). دوم، نظام می تواند در وضعیتی پایدار به کار خود ادامه دهد (یعنی بی سازمانی وجود دارد، ولی کماکان به فعالیت های خود ادامه می دهد). سوم، نظام ممکن است مختل شود (یعنی بی سازمانی چنان مخرب است که نظام را ناکارامد و در آستانه فروپاشی قرار می دهد).

یکی از حالت های بی سازمانی اجتماعی، وضعیت ستیز فرهنگی است، در چنین شرایطی، حداقل دو نظام ارزشی وجود دارد که چگونگی رفتار بهنجار را معین می کند. در چنین وضعیتی، کنش گران با عمل کردن به یک مجموعه از هنجارها، از دیگر مجموعه های هنجاری تخلف می کنند و با واکنش منفی بخشی از جامعه روبرو می شوند. تغییرات اجتماعی در سال های اخیر مانند شهرنشینی گسترده و شکل گیری خانواده هسته ای و تغییر موقعیت و نقش زنان، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی سنتی و نیز نظام نظارت اجتماعی برآمده از آن را تضعیف و ناکارآمد کرده است. این عدم تعادل ها هم چنین تضادهای اجتماعی و فرهنگی موجود را فعال کرده و به ستیز فرهنگی میان دو نظام ارزشی سنتی- دینی و ملی- مدرن رسیده است، زنان و نقش های جنسیتی موضوع اصلی ستیز فرهنگی در ایران امروز است.
ماجرای پخش بازجویی دختران جوان رقصنده اینستاگرامی در تلویزیون را باید بخشی از این ستیز فرهنگی دید که شدت و حدت می یابد. رویکرد ایدئولوژیک حکومت در جانبداری از نظام ارزشی سنتی - دینی و سیاسی دیدن مسائل زنان از یکسو و عدم شکل گیری فرهنگ گفتگو و رسیدن به وفاق جمعی درباره تضادهای جنسیتی از سوی دیگر بر شدت ستیز فرهنگی می افزاید. چه باید کرد؟ جز گفتگو و تلاش برای رسیدن به وفاق جمعی چاره ای نیست اما چگونه؟

🌐شبکه جامعه شناسی علامه
@Atu_sociology