✅ چرا صدای نارضایتی‌ها شنیده نمی‌شود؟!.. ✍ مهران صولتی

✅ چرا صدای نارضایتی ها شنیده نمی شود؟!

✍ مهران صولتی

🔹ایرانیان در چهاردهه گذشته و به ویژه از دوم خرداد ۷۶ به بعد با شرکت در انتخابات دو هدف را تعقیب می کرده اند؛ نخست اینکه نشان دهند مدافع تغییرات مسالمت آمیز هستند و دیگر آنکه پیام نارضایتی خود را به ساختار سیاسی ارسال نمایند. دومین هدف معمولا از طریق رای دادن به نامزدی که دارای بیشترین فاصله از هسته سخت قدرت بود امکان پذیر می شد. اما از دیماه گذشته به بعد شاهد حرکت به سوی بلاموضوع شدن انتخابات در افکار عمومی هستیم! چرا که مردم کوشیدند تا نه با شرکت در انتخابات، بلکه مستقیما با حضور در اعتراضات نارضایتی های خود را فریاد کنند. اما با شگفتی بسیار اکنون به نظر می رسد که نتیجه چندان متفاوت نبوده است! نظام تصمیم سازی کشور چنان دچار ثقل سامعه شده است که فریادها به جایی نمی رسد! حتی کار به جایی رسیده است که برخی از وجود عارضه ای به نام" ناشنوایی سیستماتیک" سخن می گویند! در این یادداشت برخی از دلایل شکل گیری این بیماری را فهرست می کنم:

🔹 در حاشیه قرار داشتن علوم انسانی: جامعه شناسی و سایر علوم انسانی زبان گویای جامعه هستند. این علوم به ما می گویند که در متن مناسبات اجتماعی چه می گذرند و چرا رفتارهای اجتماعی مردم از الگوهایی مشخص پیروی می کنند. بنابراین هر چه با علوم انسانی نافذتر و کارآمدتری مواجه باشیم شناخت ما از جامعه عمیق تر و دقیق تر خواهد بود! متاسفانه غربی و غیر خودی انگاشتن علوم انسانی در چهاردهه پیش، موجب بدگمانی و بی اعتنایی مسئولان کشور نسبت به این دانش ها شده است( تلاش ها برای شکل گیری علوم انسانی اسلامی هم به دنبال این سوء ظن آغاز شد!). از همین رو است که معمولا هشدارهای جامعه شناسان تا زمانی که اوضاع به شدت بحرانی شده باشد شنیده نمی شود!

🔹 نگرش ایدئولوژیک به واقعیت های اجتماعی: ایدئولوژی را عبارت از ؛" پاسخی ساده به یک معمای پیچیده اجتماعی" دانسته اند! واقعیت این است که ما در چهاردهه اخیر در نظامی ایدئولوژیک زیسته ایم که نه تنها مسائل پیچیده را ساده سازی کرده بلکه کوشیده است تا به جای تغییر ذهنیت و همراهی با دگرگونی های اجتماعی، واقعیت های جامعه را در قالب تنگ ایدئولوژی خود ریخته و آن ها را مهار نماید! در این تلاش بسیاری از تحولات جامعه به جای تبدیل شدن به موضوعات یک گفتگوی سازنده، به سمت زیر زمینی شدن پیش رفته و منتظر مانده اند تا در زمان مناسب چونان فواره ای بیرون زده و توجهات را جلب نمایند! نتیجه هم البته انبوه مسائل حل نشده و تلنبار شده بوده است!

🔹 نقش آفرینی نظریه توطئه: ایران از دوره قاجار و واقع شدن در حوزه منافع مشترک روسیه و انگلستان، دورانی از مستعمره بودن را بدون منافع آن سپری کرده است! لذااز آنجا که هر یک از این دو قدرت کارگزارانی برای تعقیب منافع خود در دربار ایران داشتند" نظریه توطئه" نقش مهمی در ذهنیت ایرانیان برای تحلیل جامعه و سیاست بازی کرده است. با وقوع انقلاب اسلامی اگرچه ایران به استقلال سیاسی بیشتری دست یافت ولی تبدیل شدن امریکا به دشمن درجه یک مملکت باب توطئه اندیشی را بیش از پیش در ذهن مسئولان کشور گشود. از این به بعد " نظریه توطئه" به بخشی از ایدئولوژی حاکم تبدیل شده و ردپای آن در هر عرصه ای از جمله نارسایی ها و نارضایتی ها دیده شد!

🔹 اهمیت راهبردی امنیت در خاورمیانه: زیستن در منطقه پرآشوبی که ذخائر عظیم نفت، حضور پر مناقشه اسراییل، به همراه آیین های مختلف مذهبی و فرق گوناگون اسلامی را در متن خود جای داده است با الزامات خاصی همراه است. از همین رو مولفه امنیت همواره نقش محوری برای کشورهای منطقه داشته است! اهمیتی که البته با شعار صدور انقلاب و افزایش احتمال برخورد نظامی میان ایران رادیکال با برخی کشورهای محافظه کار منطقه در اوایل انقلاب تشدید شد. از همان زمان بود که ایران به جای ورود به "موقعیت عادی"، تن به " وضعیت اضطراری" سپرد که ایجاب می کرد "امنیت" بر اموری همچون آزادی، توسعه و روابط سازنده با جهان رجحان یابد!

🔹 فقدان شجاعت اعتراف به شکست: سخن حکیمانه ای وجود دارد قریب به این مضمون که؛ " حاکمان شکست های کوچک را می پذیرند ولی شکست های بزرگ را توجیه می کنند!". متاسفانه در سال های اخیر آمیخته شدن بسیاری از تصمیم های عادی سیاسی با مقولاتی همچون حیثیت ملی، غیرت دینی و عقب نشینی نظام، شجاعت تغییر در تصمیم های غلط و پذیرش شکست های سیاسی را ناممکن ساخته است! فرض قطعی هم این بوده است که شنیده شدن صدای اعتراضات می تواند به معنای اعتراف به شکستی باشد که معلوم نیست چه پیامدهای تبلیغاتی را به دنبال داشته باشد. بنابراین همچنان آسان ترین راه در توجیه یا انکار واقعیت ها نهفته است!

#ناشنوایی_سیستماتیک
#اعتراضات

🌐شبکه جامعه شناسی علامه
@Atu_sociology