🔶 ایدئولوژی و تحریف واقعیت. 🖋 بهمن ارجمند. گیلان

🔶 ایدئولوژی و تحریف واقعیت
🖋 بهمن ارجمند.گیلان

✅ یکی از بزرگان جامعه شناسی در جایی میگوید: ایدئولوژی، تحریف واقعیت است. به عبارت دیگر ایدئولوژی، مجموعه ی عقاید و افکاری است ازلی و ابدی که قدرت های خرد و کلان اجتماعی از طریق آن میتوانند واقعیت را به گونه ای ترسیم کنند که فهم درست آن را مخدوش سازند. به عنوان مثال، ایدئولوژی در تببین نابرابری میگوید : نابرابری، صرفا محصول اراده ی الهی است یا صرفا محصول ژن معیوب در وجود محکومان است یا صرفا محصول سست عنصری محرومان است. آنچه را که ایدئولوژی سعی دارد آن را پنهان و مخفی نگه دارد، دخالت اراده ی کنشگران حاکم است که از طریق ایجاد یک ساختار معیوب( انحصار قدرت ، ثروت و حقیقت )برای تامین منافع خود، در پیدایش این نابرابری نقش داشته اند. از این منظر ایدئولوژی صرفا نمی تواند "چپ" باشد تا وضعیت موجود را به نفع خود و به نفع ایده های خود تغییر دهد بلکه ایدئولوژی می تواند "راست" هم باشد تا وضع موجود را به نفع خود حفظ کند.

✅ در طول این سالها افراد، گروه ها و جریانات سیاسی بسیاری را دیده ایم که از موضع سوسیالیستی جامعه بی طبقه ی توحیدی به موضع لیبرالیستی اصل بدیهی نابرابری رسیده اند یا از موضع خشونت انقلابی به موضع تساهل و تسامح نائل گشته اند. یا از آیه ی « و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین» به حدیث « مِن سَعادَةِ المَرءِ المُسلِمِ الزَّوجَةُ الصّالِحَةُ و َالمَسكَنُ الواسِعُ و َالمَركَبُ البَهىُّ » رسیده اند. یک دلیل این رویکرد ، آگاهانه است زیرا خانه های چندصد متری و خودروهای چندصد میلیونی، نابرابری ها ، زرق و برق و جلال و هیمنه زندگی های امروزشان را نمیتوان با محتوای آیه ی " و نرید ......" توجیه کرد، بنابراین باید به آیات و احادیث دیگر متوسل شد که مشروعیت زندگی های پرتجمل امروز فراهم آید. در کنار این رویکرد آگاهانه ، دلیل دیگر ، گرایش ناخودآگاه کسانی است که تا دیروز از یک طبقه ی اجتماعی و فرهنگی خاص بوده اند اما در حال حاضر دیگر وابسته به آن طبقه ی اجتماعی و فرهنگی نیستند . به زبان فنی تر ، هستی اجتماعی شان تغییر کرده است. به تناسب تغییر هستی اجتماعی افراد ، آگاهی شان نیز تغییر می کند. به بیانی دیگر به همان نسبت که موقعیتشان در بهره مندی از قدرت و ثروت، دچار انقباض و انبساط بوده، ناخودآگاه، گرایش فرهنگی و سیاسی شان نیز دچار این انقباض و انبساط شده است.

✅ باور به هر ایدئولوژی و تبلیغ و گسترش آن ، ریشه در واقعیتی دارد که فرد در آن عضو است. شاید به همین دلیل است که یکی از جامعه شناسان قرن نوزدهم می گوید : آگاهی ، تعیین کننده ی هستی اجتماعی نیست بلکه این هستی اجتماعی است که آگاهی اجتماعی را تعیین می کند.

✅ این تغییر مواضع مبتنی است بر تغییر موقعیت اجتماعی افراد چنان که هرگونه نقد جامعه سرمایه داری را متاثر از موضع ایدئولوژی چپ گرایانه قلمداد کرده اما دفاع همه جانبه ی خود را از سیستم سرمایه داری ، ایدئولوژی نمی دانند. تا آنجا که حتی تحمل پیشنهاد "دولت رفاه" و مسئولیت های وارده براین نوع دولت را چپ زدگی تعبیر می کنند. خوشمزه تر آن که این دوستان ، لیبرالیسم ، سرمایه داری ، امپریالیسم و دولت- کشور ایالات متحده ی آمریکا را مترادف می گیرند و نقد وارده بر سرمایه داری را نقد وارده بر لیبرالیسم یا نقد وارده بر سرمایه داری را جانبداری از موضع نظام حاکم ارزیابی می کنند. تو گویی سیستم حاکم بر جامعه ای که در آن می زیند سرمایه داری نیست. نقد سیستم سرمایه داری و دفاع از حقوق اولیه ی اتباع در سطح بهداشت ، درمان و آموزش رایگان که از اصول مصرح و مسلم در قانون اساسی است ، ارتجاعی نیست بلکه بسیار مترقی است. اتفاقا فراموش کردن و مغفول گذاشتن این اصول در قانون اساسی و عدم تأکید بر احراز این حقوق ، از موضع ایدئولوژی راست و ارتجاعی است.

✅ حال اگر چپ گرایی و تغییر مناسبات اقتصادی جامعه در سطح لغو مالکیت خصوصی و لغو کار مزدی، اتوپیایی است و دوزخ به ارمغان می آورد ، به همان تناسب به تجربه دریافته ایم که وعده ی بهشت سرمایه داری نیز موهوم و اتوپیایی است. آنجا که پذیرش بیمارستان ، محترمانه و مودبانه به شما می گوید یا پول بوده یا برو بمیر .

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology