ادامه از 🔺🔺

ادامه از 🔺🔺
می دانم که مخالفان این نوشته خواهند گفت این یعنی تسلیم جهان مدرن شدن و سنت ها را به دست فراموشی سپردن. حقیقت این است که گفته های این مخالفانِ مدرنیته و سینه چاکان سنت بسیار کلی، تکراری، بدون دلیل و از همه مهم تر از سرِ نشناختن مدرنیته و حتی سنت است. این دوستان اگر به جای بد و بیراه گفتن به مدرنیته و تمامی مشکلات را به گردن آن انداختن، اندکی آری فقط اندکی وقت خود را صرف شناخت منطقی و علمی مدرنیته می کردند اکنون این گونه راه فرار از مدرنیته را نمی جستند و صد البته به نقادی منطقی، عقلانی و علمی آن روی می آوردند و راه چاره را در جای دیگری جستجو می کردند. فورا باید اضافه کنم نویسنده این نوشته ادعا ندارد که مدرنیته چون در همه جا گسترده شده است و حضور دارد پس امری حق و حقیقت است و عاری از عیب و ایراد!! زهی سخن ناشناسی. در پاسخ کسانی که چنین می پندارند از قول حافظ باید گفت:
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نِه ای جانِ من خطا این جاست
همه مطلب در این است که جانا دیگر راه فراری از آن وجود ندارد و ما اکنون بنا به جبر تاریخ در چنین شرایطی قرار گرفته ایم و ضمن این که باید آن را پذیرا باشیم و به قواعد، ساز و کارها و لوازم آن تن در دهیم، اما در عین حال باید که علی الدوام به نقد و واکاوی آن بپردازیم و بدی هایش را صبح تا شام بر سر هر کوی و بام فریاد بزنیم و راه رهایی از پیامدهای ناگوار آن را با حوصله و از سرِ اندیشه و تفکر و رازدانی جست و جو کنیم. به هوش باشیم که این امر مهم روی نمی دهد مگر با صبر، حوصله، دانش، عقلانیت و خردورزی و نه از سرِ احساسات، دشنام دادن، مقاومت های بیهوده، شعارزدگی و زور و اجبار. مدرنیته را فقط با ابزار مدرن یعنی با خردورزی، عقلاینت و دانش مدرن می توان مورد نقادی قرار داد و از پیامدهای بد و ناگوار آن در امان ماند و نه با راه و روش های صرفا سنتی که اساسا برای جهان دیگری بوده اند و نه این جهان. به قول مولانا:
هم ترازو را ترازو راست کرد هم ترازو را ترازو کاست کرد
هر که با ناراستان هم سنگ شد در کمی افتاد و عقلش دنگ شد
توطئه اندیشی را هم به کناری بگذاریم و گمان نکنیم که عده ای در جهان در اتاقی در بسته نشسته اند و برای دیگران نقشه های شوم کشیده اند و غول مدرنیته را از شیشه جادویی بیرون آورده اند تا به مدد آن جهان را در چنبره خود درآورند.
کوتاه سخن آن که فرار از مدرنیته به امری محال تبدیل شده است و کسانی که چنین سودایی در سر می پرورانند در واقع خشت بر آب می زنند و خیال خام می پزند. مردنیته همه جا حضور دارد و هیچ کس را راه گریز و گزیری از آن نیست. اگر مدرنیته را قبول نداریم و یا نقدی بر آن وارد می دانیم، آن راه دیگری دارد و آن را قطعا فرار نیست بلکه قرار است. یعنی قرار گرفتن در متن و بطن مدرنیته و آن را به نقادی گرفتن و راه
رهایی از پیامدهای نامیمون و نامبارک آن جستن.
🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology