✅ خودافشاگری فمینیستی به مثابه یک راهبرد.. ✍🏻 سیمین کاظمی

✅ خودافشاگری فمینیستی به مثابه یک راهبرد

✍🏻 سیمین کاظمی

🔹فمینیست ها و فعالان حقوق زنان الزاماً کسانی نیستند که مورد ستم جنسیتی بیشتری نسبت به سایر زنان قرار گرفته ، یا برای احقاق حقوق فردی و حفظ منافع خود دست به کارِ دفاع از حقوق زنان شده باشند. آنها برای یک مطالبه جمعی و برای دفاع از آرمان برابری جنسیتی و استیفای حقوق تباه شده زنان فعالیت می کنند، اما گاهی استراتژی این جنبش برای مطرح کردن یکی از جلوه های ستم جنسیتی توسل به تجربه های شخصی بوده است. بیانیه 343 فمینیست های سرشناس فرانسوی در دفاع از سقط جنین که خود را یکی از زنانی معرفی می کردند که سقط جنین کرده اند، یا جنبش موسوم به metoo که زنان از تجربیات شخصی شان از آزار جنسی پرده برداشتند، از مثالهایی هستند که زنان برای طرح اعتراض یا مطالبات خود متوسل به تجربه شخصی شده اند.

🔹اخیراً جنبش زنان ایران یکی از فعالان خود را از دست داد و هنوز یک روز از خاموشی وی نگذشته بود که برخی چهره های منتسب به جریان فمینیستی خارج از ایران، دست به قلم شده و مرثیه ای افشاگرانه ساز کردند که او قربانی خشونت خانگی شده است و دیگرانی نیز از پس آمدند و علم حق خواهی بلند کردند که خشونت خانگی در هیچ شرایطی نباید پوشیده بماند.

🔹اول اینکه، این ایده ی درستی است که خشونت خانگی مسأله ای خصوصی و قابل مخفی کردن نیست، که اگر چنین شود خشونتگران در امنیت خواهند بود و در اعمال خشونت دلیرتر خواهند شد. خشونت اگر مخفی بماند تداوم می یابد و قربانیان بدون حمایت همچنان مجبور به تحمل شرایط آسیب زای خشونت خواهند بود، بنابراین باید از خشونت خانگی گفت و نوشت و راهکار داد.

🔹در ثانی، این واقعیت را هم نمی توان فراموش کرد که خشونت خانگی به شهادت آمار، گستردگی بالایی در سراسر جهان و به خصوص در ایران دارد و کمتر زنی است که یکی از اشکال آن را تجربه نکرده باشد که البته فمینیست ها هم احتمالاً از این تجربه دردناک مستثنی نیستند.

🔹با در نظر داشتن این دو مورد می خواهم به این نتیجه برسم که فمینیست هایی که طرح مسأله خشونت خانگی را یک ضرورت و اورژانس می دانند، و بر افشای آن پای می فشارند، می توانند به جای مرثیه خوانی بر تجربه احتمالی فمینیست درگذشته یا زنان گمنام، خود پیش قدم شوند و هم چون نویسندگان بیانیه 343 یا جنبش metooتجربیات خودشان از خشونت خانگی را بازگو کنند که احتمالاً نتایج مثبت تری نظیر جلب توجه جامعه به این مسأله و بازنمایی ابعاد گسترده آن و چاره اندیشی در خصوص آن دربرداشته باشد و شاید موجب شود که زنان دیگر نیز به تأسی از آنها خشونتی که متحمل شده اند را پنهان نکنند. واقعیت این است که کنشی مانند بازگفتن تجربه زیسته ی آزار جنسی، سقط جنین و خشونت و انتشار عمومی آن نیاز به شجاعت و از خودگذشتگی دارد و در چنین بزنگاهی است که میزان تعهد و وفاداری به آرمان برابری جنسیتی روشن می شود ورنه فقط به بیان تجربه شخص درگذشته اکتفاء کردن، چیزی بیش از زبان گرفتن در مصیبت نمی تواند باشد.

🌐شبکه جامعه شناسی علامه
@Atu_sociology