✅روشنفکر ناراضی.. ✍امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی).. 🔹سه نسل از روشنفکری

✅روشنفکر ناراضی

✍امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی)

🔹سه نسل از روشنفکری
می‌توان سه نسل از روشنفکران ایرانی را شناسایی کرد:

1️⃣نسل اول- منورالفکران دوره مشروطه: آ‌نها در سفر به غرب دچار حیرت شدند و از خود پرسیدند که «چرا کشور من توسعه پیدا نکرد و اروپایی‌ها توسعه پیدا کرده‌اند؟» دغدغه‌ی اصلی این روشنفکران توسعه بود.

آنان حتی اگر دموکراسی یا دین می‌خواستند، مساله اصلی‌شان نبود؛ بلکه آن را در خدمت توسعه می‌جستند.

بسیاری می‌گویند ملکم خان دین خود را تغییر داد، احتمالا نه برای اینکه دل به اسلام داده بود، بلکه می‌خواست از اسلام به عنوان ابزاری برای همراه کردن افراد در مسیر توسعه استفاده کند.

ملک‌الشعراء بهار که نماینده‌ی مجلس و روشنفکر آن زمان بود؛ در مجلس سوم با اعطاء حق رای به همه‌ی مردان مخالفت می‌کند.

هرچند او خوب می‌داند که دموکراسی ضروری است؛ اما می‌گوید این تغییر در قانون منجر به آن می‌شود که مجلس از «آزادیخواهان واهل فضل» گرفته شود و به دست «ملاکان و دلالان روستایی و عوام بی‌فضیلت» بیافتد.

نه برای ملک‌الشعراء بهار دموکراسی مساله است ونه برای ملکم‌خان دین!

طالبوف، آخوندازه، میرزاآقا کرمانی و ملکم‌خان نمونه‌های شناخته‌شده‌ی نسل اول هستند.


2️⃣نسل دوم - روشنفکران دولتی: در سال ۱۳۰۴ یعنی زمانی که رضاخان حکومت پهلوی راتاسیس می‌کند؛ نسلی از روشنفکران وارد دولت می‌شوند؛ آنها برخلاف نسل اول، اپوزیسیون دولت نیستند.

روشنفکرانی مانند محمدعلی فروغی یا علی‌اکبرخان داور، اساسا تصمیم می‌گیرند تا حاکمیت را بازسازی کنند. آن‌ها به جای اینکه مخالف دولت باشند یا عموم جامعه را مخاطب خود قرار دهند، نقش خود را درون حاکمیت تعریف می‌کنند و مخاطب خود را حاکمیت قرار می‌دهند.

آنها به زبان درون‌حاکمیتی سخن می‌گویند. نخستین نظام‌های آموزشی، نظام دادگستری ایران یا نظام‌های اقتصادی ایران از سوی این روشنفکران طرح‌ریزی می‌شود.

بسیاری از این روشنفکران از بازماندگان همان روشنفکران مشروطه‌خواه هستند؛ ناکامی در دوران بعد از مشروطه و هرج و مرج ناشی از تعارض روشنفکران با دولت یکی از دلایل ورود آنان به ساحت دولت است.

هرچند درنهایت روشنفکرانی مانند علی‌اکبر خان داور نهایتا با تریاک خودکشی کرد یا فروغی از دایره قدرت بیرون رانده شد، اما دغدغه نسل دوم روشنفکران هم همچنان از جنس توسعه است، اما راه‌حل‌های آنان با راه‌حل‌های نسل اول متفاوت است.


3️⃣نسل سوم- روشنفکران چپ‌کوک و اسلام‌گرا: از سال ۱۳۰۶ که نخستین گروه از دانشجویان به خارج از کشور اعزام می‌شوند، نسل سوم از فارغ‌التحصیلان آنها شکل می‌گیرد.

اغلب آنان به تحصیل دروس مهندسی و پزشکی می‌پردازند، و نگاهشان به مسائل اجتماعی و سیاسی بسیار ساده‌انگارانه است. نمونه‌های آن‌ها مهندس مهدی بازرگان و دکتر محمد قریب هستند.

آن‌ها وقتی با این واقعیت مواجه می‌شوند که کشورشان توسعه نایافته است؛ توسعه را ساده و قابل وصول می‌بینند. آنان با دیدگاه مهندسی و پزشکی ابزار را برابر با توسعه می‌دانند. فکر می‌کنند اگر جاده بسازند یا بیمارستان، توسعه آمده است؛ پس توسعه برای آنان پرسش جدی نیست.

پرسش آن‌ها این نیست که چگونه توسعه پیدا کنیم، بلکه می‌پرسند «چگونه اسلام یا طبقات نابرخوردار را در مقابل توسعه محافظت کنیم؟» روشنفکران این نسل چپ‌گرا یا اسلام‌گرا هستند.

آن‌ها هم مثل نسل اول، خود را در تضاد با دولت و حاکمیت تعریف می‌کنند؛ اما برخلاف او به توسعه بدبین هستند!



🔷میراث روشنفکری
روشنفکری امروز در ایران میراث‌دار ویژگی‌های زیر است:

🔹تضاد با دولت: امروز روشنفکر دولتی (نسل ۲) مذموم و متهم است. کسی که به درون دولت می‌رود تا آن را بسازد، از طرف روشنفکران طرد می‌شود.

🔹تمرکز بر چالش: به قول محمد فاضلی، روشنفکر بیشتر بر مسائل، فسادها و ناکارآمدی‌هاتمرکز دارد تا بر راه‌حل‌ها و اینکه از کجا شروع کنیم يا به قول مجتبی لشکربلوکی همه در این مملکت شده‌اند اپوزیسون و روشنفکر ناراضی تبدیل به مد می‌شود.

🔹کنار گذاشتن روشنفکر خاص: روشنفکرانی که در حوزه‌های تخصصی به ارائه‌ی راه‌حل‌های نوآورانه می‌پردازند؛ نادیده گرفته می‌شوند. روشنفکر ایرانی، بیشتر روشنفکر سیاسی است. روشنفکر فناوری یا روشنفکر صنعتی اساسا نادیده گرفته می‌شوند.

🔷روشنفکری که نیاز داریم

توسعه‌ی ایران نیازمند روشنفکرانی است که
1️⃣بر «چه چیز را خواستن» بیش از «چه چیز را نخواستن» تاکید دارند؛
2️⃣بر چگونگی دست‌یابی به خواسته‌ها هم می‌اندیشد و
3️⃣پاسخ‌های تخصصی و دقیق دارد!

روشنفکر ناراضی یک مد جذاب، اما ناکارآمد است. شاید دست زدن برای چنین روشنفکری تاوان سنگینی برایمان داشته باشد.

🌐شبکه جامعه شناسی علامه
@Atu_sociology