و ۲۸ سال پیش، کردها و شیعه‌های عراق در چنین روزهایی، اسفند تلخی را می‌گذراندند که نهایتا در مورد اول، به پیروزی کردها علیه صدام و

و 28 سال پیش، کردها و شیعه‌های عراق در چنین روزهایی، اسفند تلخی را می‌گذراندند که نهایتا در مورد اول، به پیروزی کردها علیه صدام و در مورد دوم به سرکوب خونین شیعیان توسط حکومت بعثی عراق منجر شد. در پی شکست صدام از نیروهای ائتلاف و خروج نیروهایش از کویت، مردم ناراضی فرصت را غنیمت شمردند. در شمال و جنوب عراق کردها و شیعه‌های عراق قیام کردند.

در کردستان برای چند روز کنترل شهرها از دست نیروهای امنیتی خارج شد اما صدام با تمام توان نیروهایش را به کردستان گسیل کرد و همزمان فرمان محاصره شهرهای جنوب را صادر کرد. مردم شیعه عراق امکان خروج نیافتند و دهها هزارنفر در خیابانها قتل عام شدند.

کردها به دعوت احزاب کردستان در اقدامی تاریخی به صورت دسته‌جمعی به مرزهای ایران و ترکیه پناه آوردند و تاکید صدام بر بازگرداندن آنها، خاطره دو نسل کشی انفال و بمباران شیمیایی را زنده کرد، دو موردی که جامعه جهانی در برابر آن سکوت کرده بود. اینبار اما شورای امنیت بخشی از شمال عراق را منطقه پرواز ممنوع اعلام کرد و نه تنها صدام فرصت سرکوب نیافت بلکه با حضور پیشمرگه ها و همراهی مردم، کنترل شهرها از دست حکومت مرکزی خارج شد و کردها به صورت دی فاکتو حاکمیتی مستقل از بغداد تشکیل دادند.

این رویداد دو پیامد مهم جهانی و منطقه‌ای داشت. در سطح سیاست جهانی به بحث لزوم دخالت بشردوستانه در مواردی که مردمان یک کشور مورد سرکوب حکومت خود واقع می‌شوند دامن زد، علیه یکی از اصول منشور سازمان ملل به نام اصل عدم دخالت. این اصل که پس از جنگ دوم جهت جلوگیری از لشکرکشیها و کشورگشایی‌ها تصویب شده بود، اما در سه مورد به فجایع انسانی انجامیده بود. اصل عدم دخالت در کامبوج و بنگلادش و آنگولا میلیونها قربانی گرفته بود و دولتها به راحتی توانسته بودند مردمان خود را قتل عام کنند.

در مورد کردهای عراق هم در مقیاسی کوچکتر، دو بار کشتار جمعی صورت گرفته بود. بحث دخالت در عراق منجر شد که اصل دخالت بشردوستانه به منشور سازمان ملل اضافه شود و بعدها در کوزوو، تیمور شرقی، سودان جنوبی جلوی کشتار مردمان بی دفاع را گرفت و البته به مانند هر اصل دیگری مورد سواستفاده قدرتهای جهانی هم قرار گرفته که حمله به لیبی برای کمک به غیرنظامیان یکی از این موارد بود که به نتیجه عکس انجامید.

این رویداد درسطح منطقه هم پیامدهایی داشت. حاکمیتهای خاورمیانه همه متمرکز و دارای کمترین تلورانس برای حقوق اقلیتها و ملتهای فاقد دولت بودند. این رویداد مخصوصا زمانی که وارد قانون اساسی عراق هم شد و از ٢٠٠٥ بعدی قانونی هم پیدا کرد برای سایر کشورها از جمله ایران و ترکیه و سوریه چالشی سیاسی ایجاد کرد که چرا آنها حاکمیتی خودمختار به مانند کردستان عراق را درون سیستم خود به رسمیت نمی‌شناسند و کماکان به مانند نود سال قبل بر سیستمی متمرکز تاکید می کنند که قدرت سیاسی و اقتصادی را در تهران و دمشق و آنکارا جمع کرده است.

آنها تاکنون به جای پاسخ به این مساله راه پاک کردن صورت مساله را از طریق تلاش برای تضعیف یا نابودی حکومت اقلیم کردستان در پیش گرفته اند اما تاکنون موفق نبوده اند و دشوار به نظر میرسد که بتوانند شرایط را به دوران قبل از خودمختاری کردهای عراق باز گرداند مخصوصا که کردهای سوریه هم چندسالی است در بخشی از سرزمین خود دارای حاکمیتی خودمدیریت هستند.

🖋 هیمن سیدی

🌐شبکه جامعه شناسی علامه

@Atu_Sociology