‌آیا در ایران اقتصاد وجود دارد؟. ✍🏼محمد زینالی اناری

‌آیا در ایران اقتصاد وجود دارد؟
✍🏼محمد زینالی اُناری

در سالهای نه چندان دور مدیریت اقتصادی شیوه ای از هژمونی عشایر بر همدیگر بود که عمدتاً در پنجاه سال اخیر شهری شده اند اما فرهنگ که از یاد رفتنی نیست، بازآفرینی می شود. در نتیجه اقتصادسیاسی شهر تبدیل مبادله‌های جمعه بازاری بر سر کالا و ملک شده، به دلیل غلبه جمعیتی مهاجران، گفتمان مسلط اقتصادی ما، به مبادله و مالکیت تبدیل شده است و نه تولید و خلاقیت! اقتصادی که در آن "فراغت" و "داشتن" ارزش است و نه "کار" و "تفکر". در نتیجه زد و خوردهای امروزی و پرشمار اقتصاد پولی، یادآور همان دعوای دیرین سیطره بر آب زندگی روستایی است که مجبور بود هر سکوتی را برای حفظ قلمروی معیشتی خود بشکند.

اگر ضرورت حفظ قلمروی زندگی زندگی روستایی آن هم در در زمان گذشته و در فرهنگ بومی خاصی مبادله و تملک معیشت بود، ضرورت شهرنشینی، "اقتصاد تولید" و رشد و ارتقای آن است که رو به سوی تخصصی تر شدن زندگی شهرنشینان خواهد رفت. اما متأسفانه روند شهرنشینی در ایران به جای توسعه تخصصی سیستم متکی بر تولید، با تورم مبادله و در نتیجه مصرف گرایی توأم شده است. نتیجه ان هم می شود حفظ و توسعۀ اقتصاد مالکیت و پیدا شدن طبقه‌های مسلط مردمی و شبه دولتی که روی درآمد انباشته و اجاره املاک خانه می سازند و در حال نظاره بر گرفتاری مهاجران تازه به شهر رسیده و تحقیر گروه های ضعیفی که با مزد اندکی مهارتهای خدماتی خود را برای رشد بازارهای مسلط انها ارزانی می دارند.

در چنین شوره زاری، دادوستدگران موفقتر، قدرت بزرگی در فرهنگ روزمره کسب کرده، خواسته هایشان را از طریق کنترل سیستم شهری و سامان دادن بر مطالبات عمومی حاصل میکنند. آن قدر که قدرتهای تجاری و خدماتی توانایی چانه زنی داشته اند، نیروهای فکری و صنعتی که هر روز از دانشگاه خارج می شوند، فرصت وجود و بقا پیدا نکرده اند. در نتیجه، امروز معنی کار می توان با ارجاع یافتن به داد و ستد و سوداگری تصور کرد. این مفهوم ناب که از قدیم جوهر ایرانی‌ها به شمار می رفت، در منطق مبادله و مالکیت شهری هضم گردیده، ذهنیت کنش اقتصادی ما با ایدئولوزی سوداگری اشباع شده است. از این رو به جای تفاخر قشر تولید کننده، تنوع در طراحی سرهمی کارگری و ساخته شدن شهرکهای تولیدی، طبقات ولخرج و لباسهای مهمانی تنوع یافته، آرمانشهرهای تجاری را رشد می دهند.

در همین وضعیت است که محصول مبادلات اقتصادی داشتن چند فقره مغازه، اجارۀ خانه های مازاد و تلاش برای معامله زمین های شهری را به یک ارزش عمومی تبدیل کرده و با گسترش این نوع ادبیات، کلکسیونری خانه‌ و بی نیازی از کار و زجر روزانه به عرف مقبول و مشروعی تبدیل شده است. وقتي سرمايه‌هاي شهري در واردات بی رویه، خلاقیت های سوداگرانه در معاملات ملكي و هدایت عموم مردم به سمت آرمانهای مبادله و مالکیت متراکم شده باشد، كاردش به قلب طبیعت میرسد و سوداگری برای گسترش ویلا به نابود کردن زمینهای مستعد تولیدات کشاورزی که ذات هر توسعه و تحوّلی است، ميانجامد.

بازار و خدمات معاملاتی در ایران رونق خوبی دارند و می توان گفت حتی به رشد بی رویه و سرطانی هم گرائیده اند، اما تولید که کاری سخت و زاینده است، نتوانسته خود را در ایران به نهادی که همواره نیازمند نیروی کار باشد تبدیل کند. در شرایطی که کل کشور به شوره زاری می ماند که در آن امر تولید امکان تحقق ندارد، چگونه می توان در آن از اقتصاد و تولیدات داخلی دم زد؟ طبیعی است توجه به تولید، همزاد با بی اهمیتی به بازاری خواهد بود که در این سالها خود را با واردات همبسته کرده و سریعاً به این نفی رابطه اعتراض می کند. برای شکل گیری اقتصاد، نیروها و اندیشه ی اقتصادی نیاز به تحمل سختی هایی است تا بتوان در شوره زاری که در این سالها جز داد و ستد چیز دیگری را نپرورانده است، نهال تولید را بارور کرد.

بايد شيوه هاي كار كردن و پول در آوردن در جامعه روشن تر از پيش باشند تا به جاي اسراف و هدر شدن منابع مالي و طبيعي به فكر ساماندهي نيروي انساني و طبيعي كشور باشيم. در غير اين صورت طبيعي است پولهايي كه به صورت غير رسمي در دست مشاغل بي حساب و كتاب جمع مي شود، كار را به حمايت از تخريب نهادهاي نظارتي و منابع طبيعي هم خواهد كشاند. در چنين شرايطي بايد مهندسي مجددي در تعريف مشاغل و حتي بازسازی مفهومی "جامعه" صورت گيرد. بايد بيش از احداث مسكن به فكر احداث جامعه مبتنی بر تولید و تهيه و تنظيم سند ساماندهي مهارت و علم نوين در جامعه باشيم.

در شرايطي که دنيا با سرعت زيادي در حال حركت به سوی فتح قلمروهای خلاقیت و دانش است، در جامعۀ ما تخصصي شدن و کار بر اساس مهارتهای یادگرفته (در دانشگاه) نتوانسته است به ارزش تبديل شود و فرهنگ عمومی ما از كار مبتنی بر داد و ستد، مالکیت و نگرش سوداگرانه به زندگی و حفظ قلمرو پر شده و سیستمهای نظارتی و چانه زنی های عمومی را نیز تحت سیطره خود قرار داده است