در هفته‌های گذشته خیلی‌ها در مورد قیمت ارز نوشتن؛ از سلبریتی‌ها گرفته تا نماینده‌های مجلس؛ از رسانه‌ها گرفته تا تویتری‌ها

در هفته‌های گذشته خیلی‌ها در مورد قیمت ارز نوشتن؛ از سلبریتی‌ها گرفته تا نماینده‌های مجلس؛ از رسانه‌ها گرفته تا تویتری‌ها. عمده این نوشته‌ها هم اگر طعنه و توهین نبود، دستکم نقد به افزایش نرخ دلار بود.

درسته که نوسانات بزرگ نرخ ارز، برای اقتصاد هزینه داره؛ درسته که افزایش نرخ ارز، مصرف رو در کوتاه‌مدت کاهش می‌ده؛ منتها در این نقدها، چقدر به اثرات افزایش نرخ ارز در زندگی کشاورز و کارگر مزرعه توجه شده بود؟

در پست قبلیم (https://t.me/Economics_and_Finance/375) در مورد آثار مثبت افزایش نرخ ارز بر زندگی مزرعه‌دارها، باغدارها، و کاگران شاغل در مزرعه و باغ نوشتم. جوهر استدلال این بود:

«رشد هزینه تولید، میانگینی از رشد نرخ ارز و تورمه. منتها قیمت تمام شده رقیب وارداتی، متناسب با رشد نرخ ارز رشد می‌کنه. برای همین، اگر رشد نرخ ارز کمتر از تورم باشه، در رقابت با جنس وارداتی می‌بازیم، اگر رشد نرخ ارز بیشتر از تورم باشه، رقابت با جنس وارداتی آسونتر و آسونتر می‌شه»

این استدلال فقط در مورد کشاورزی صدق نمی‌کنه بلکه شامل حال صنعت هم میشه. با افزایش نرخ ارز، صنعت هم رقابتی‌تر می‌شه، سرمایه‌گذاری در صنعت بیشتر می‌شه و همه این یعنی اشتغال‌زایی افزایش پیدا می‌کنه.

بدترین اتفاق ماههای اخیر، نوسانات شدید نرخ ارز بود. اگر نرخ ارز همواره با شیبی متناسب با تورم رشد کنه، نه تنها در آینده نوسانات شدید نداره، بلکه رقابت‌پذیری کشاورزی و صنعت کشور هم حفظ می‌شه. بیکاری مزمن در کشور ناشی از رقابت‌ناپذیریه. اصلاح قیمت ارز کمک می‌کنه بر بیکاری مزمن فائق بیاییم.

البته افزایش نرخ ارز، هزینه تامین کالای اساسی رو افزایش می‌ده. دهک‌های بالا از عهده این افزایش بر میآن، منتها تا افزایش رقابت‌پذیری کشاورزی و صنعت، تبدیل به افزایش سرمایه‌گذاری و ایجاد شغلهای جدید بشه، باید از چند دهک اول حمایت کرد.