در پست قبلی گفتم که اگه دولت نقطه بهینه بین کار و استراحت رو اجبار نکنه، مردم می‌تونن برای انواع ساختارهای مختلف کاری مذاکره کنند

در پست قبلی گفتم که اگه دولت نقطه بهینه بین کار و استراحت رو اجبار نکنه، مردم می‌تونن برای انواع ساختارهای مختلف کاری مذاکره کنند. مثلا برخی پاره‌وقت کار می‌کنند، برخی جمعه نصف روز کار می‌کنند اما روزهای دیگه بیشتر، برخی دورکاری می‌کنند تا رنج کار رو کم کنند. علاوه بر اینها، افراد در انتخاب شغل هم ترجیحاتشون رو لحاظ می‌کنند.

اما در همه اینها، فرض این بود که کارمند امکان مذاکره با شرکت داره، و شرکت مجبوره از خودش انعطاف نشون بده.

از سویی، نهادهای دولتی، نسبت به نهادهای خصوصی از انعطاف‌پذیری کمتر برخوردارند. از سوی دیگه، نهادهای دارنده انحصار در استخدام هم نیازی به انعطاف نمی‌بینند. در این حالات، فرض مذکور نقض می‌شه و همه آنچه در مذمت دخالت دولتی گفتم هم نقض می‌شه.

پس برای اینکه جامعه به بیگاری کشیده نشه، داشتن شرکتهای خصوصی بسیار، که انحصار ندارند بلکه برای استخدام با هم رقابت می‌کنند، ضروریه. رقابت بخش خصوصی برای استخدام، قدرت مذاکره به استخدام شونده می‌ده، تا بتونه به بهینگی بین کار و استراحت برسه.

اما برای داشتن یک بخش خصوصی بزرگ و متنوع، باید موانع کار برای بخش خصوصی را تا حد بهینه کاهش داد.