? کانال تلگرامی "پویا ناظران" ? العَدلُ یَضَعُ الأُمُورَ مَواضِعَها ⚖️ عدل امور را در موضع خود قرار میدهد
پیرو بحث دو پست قبلی، میشه انتقاد کرد که همه مشاغل ۸ ساعت در روز هستند
پیرو بحث دو پست قبلی، میشه انتقاد کرد که همه مشاغل ۸ ساعت در روز هستند. ساعت کار کارمند بانک رو ساعت کار شعبه بانک مشخص میکنه، نه رابطه بین بهره یک واحد مصرف و رنج یک ساعت کار اضافه.
جواب:
مقدمتا بگم که ساعت کار در کل یک اقتصاد یک میانگین داره، که منعکس کننده بهرهوری کل، فرهنگ جامعه و برخی مولفههای دیگهست. اما درون اون جامعه، بین افراد مختلف، ساعت کاریهای مختلفی یافت میشه که منعکس کننده ترجیحات شخصیشونه.
مثلاً بهرهوری ژاپن کمتر از آلمان نیست، اما ویژگیهای خاص اون جامعه، از جمله ترکیب جمعیتی، مثلا سهم بالای بازنشستگان نسبت به نیروی کار، باعث افزایش میانگین ساعت کار کل اقتصاد میشه.
بهرهوری کرهایها هم چندان کمتر نیست، اما فرهنگ کارشون متفاوته. به تعبیری، ظاهراً فرهنگ کره چنانه که خستگی ناشی از کار براشون کمتر از کشورهای اروپاییه، و این بخشی از تفاوت میانگین ساعت کار رو توضیح میده.
اما درون جامعه، تفاوت و تنوع موجوده. برخی کشورهای اروپایی، با توجه به سابقه فرهنگی و اهمیت دینی روز یکشنبه، تعطیل اجباری در روز یکشنبه اعمال میکنند.
این تعطیلی اجباری دولتی، خوبه؟ برای مسیحیان اون کشور، حتما خوبه. اما به اون یهودی که ترجیح میده شنبه کار نکنه ولی یکشنبه کار کنه فکر کردید؟ تکلیف مسلمونی که ترجیح میده جمعه تعطیل باشه چیه؟
درسته که در اون کشور مسیحیان اکثریتند، اما آیا چنین اجباری توسط دولت، مصداق
tyranny of majority
نیست؟
تنوع ادیان، فرهنگها، و ترجیحات، جامعه رو رنگارنگ و زیبا میکنه. «و جعلناکم فی قبایلا و شعوبا لتعارفوا». تحمیل ترجیحات یک گروه به دیگران، برای اعتلای جامعه مفید نیست.
یک تبلور دیگه تنوع ترجیحات مردم، در کار کردن پاره وقت یا تمام وقت نمود داره.
بعنوان نمونه دیگه، در بعضی شرکتهای آمریکایی، کارمندها میتونند در توافق با رییسشون، چهار روز هفته، روزی یک ساعت بیشتر کار کنند، اما روز جمعه نصفه کار کنند. برای این آدمها، سختی کار در ۵امین ساعت آخرین روز هفته کاری، بیشتر از سختی ۹امین ساعت کار در روزهای دیگهست، لذا جابجا میکنند.
برخی دیگه مشکلی با ۸ ساعت کار روزانه ندارند، منتها در مذاکرات هنگام استخدام، سعی میکنند مرخصی استحقاقی سالیانه بیشتری بگیرند.
تو دره سیلیکون خیلیها حاضرند بیشتر از دوازده ساعت در روز کار کنند، بشرطی که مجبور نباشند قبل از ساعت ۱۱ بیاند سرکار. لذا میبینیم در برخی استارتآپها، ساعت کاری از ۱۱ صبح شروع میشه، و تا دیروقت شب ادامه داره.
برخی دیگه با دورکاری به نقطه بهینه بین رنج کار و بهره مصرف دست پیدا میکنند.
ساعت کار شعب بانکی رو هم همه میدونند. کسی که اون ساعات براش بهینه نباشه، اونجا کار نمیگیره! میره جای دیگه.
پس در عمل، میزان کار رو فقط تعداد ساعات روزانه تعیین نمیکنه. انواع و اقسام راهها برای تنظیم ساعات کاری هست.
حالا تصور کنید دولت میخواست یک تعادل رو به همه آحاد جامعه تحمیل کنه. اینجوری همه ترجیحات مختلف باید در یک قالب یکسان کار میکردند و این قطعا خوشحالشون نمیکرد، به همون دلیل که اگه همه یک لباس یک شکل، یکرنگ، و یک اندازه میپوشیدند، جامعه خوشحالتر نمیبود.
هیچ اقتصاددانی معتقد به عدم دخالت مطلق دولت نیست. هیچ اقتصاددانی هم موافق دخالت در همه شئون نیست. علم اقتصاد به ما یک چارچوب فکری میده که بتونیم به حد بهینه سیاستگذاری برسیم، و مابقی رو به مردم بسپریم تا برای اونچه میخوان چونه بزنن.