مخاطرات عملیات بازار باز

مخاطرات عمليات بازار باز

پس از تصويب شوراي پول واعتبار عمليات بازارباز بطوررسمي وارد ابزارهاى حكمراني پولي بانك مركزي خواهد شد. ذات اين موضوع داراي ارزش است هم از ان جهت كه روابط فعلي بازار بين بانكي را به سمت يك ساختار مبتني بر وثيقه مي برد و هم از ان بابت كه يك ابزار " كنترل " نرخ تنزيل اوراق در اختيار بانك مركزي قرار مي دهد كه به دولت امكان مي دهد بدون واهمه از عواقب انتشار حجيم اوراق بر نرخ بهره، بر ميزان انتشار اوراق خود بيافزايد، فارغ از آن كه نمي دانيم(و فعلا قابل مدل سازي هم نيست) اندازه خالص پايه پولي اي كه بانك در شرايط موجود بايد مصروف اين كنترل كند( اگر هدف خالص تثبيت يا كاهش نرخ باشد) چقدر است.


اما سوال قابل طرح آن است كه آيا اكنون بعد از نصب اين ابزار " كنترل نرخ"، بايد نرخ ذخاير را براي بانكها كاهش داد؟ آيا اكنون نرخ ذخاير براي بانكها زياد است؟ پاسخ اين سوال اكنون با دو سال قبل كاملا متفاوت است.
دو سال قبل با نرخ تورم توليد كننده دو درصد مواجه بوديم، امروز نرخ تورم توليد كننده و نرخ تورم مصرف كننده چقدر است؟ به بيان ديگر نرخ واقعي بهره بازار بين بانكي اكنون شديدا منفي است و فرصتهاي وام دهي با همين نرخ موجود بازار بين بانكي( به عنوان ملاك بانك در يك بانكداري رقابتي خصوصي با فرض نظارت كامل روي نسبتهاي اصلي) بسيار بالاست. كاهش( يا حتي تثبيت نرخ بازار بين بانكي روي اوراق) اگر چه از هزينه تامين مالي دولت شديدا مي كاهد اما همزمان فرصتي طلايي در اختيار بانكها قرار مي دهد.

ممكن است پرسيده شود چه اشکالی دارد بعد از پنج سال بسیار گران بودن نرخ ذخایر چند صباحی بانکها نفسی بکشند و به مرور زمان حجم عظیم دارایی منجمد خود را به موازات فرصت گردش پول ارزان ذوب کنند؟

در پاسخ به این سوال باید پرسید که چرا می خواهیم بانکها را نجات دهیم؟ هدف از نجات بانکها نجات اقتصاد ایران است نه نجات نهاد بانک. بسیاری از فرصتهای بیشمار اقتصادی موجود( در شرایط تورمی) لزوما بنفع اقتصاد ایران نیستند، لزوما الویت ندارند و از همه اینها مهمتر منجر به تشکیل سرمایه نمی شوند.
به بیان بهتر ما با کاهش نرخ بازار بین بانکی( با هر ابزاری از جمله عملیات بازار باز) در شرایط تورمی در حال تقدیم یک رگه طلای تازه از منابع عمومی( افزایش شدید فرصتهای وامدهی اگر فرض کنیم سهامدار ارشد بانک بدنبال سود است) هستیم بدون ان که کنترلی بر نحوه خرج کرد این گنج خداداد داشته باشیم و اعمال حاکمیتی بر سمت راست ترازنامه بکنیم.

ممکن است گفته شود وقتی بازار بین بانکی را به یک فرایند وثیقه دار راهنما میشوید طبعا بانک را واداشتید که سمت راست ترازنامه خود را تا حدی به اوراق اختصاص دهد. پاسخ آن است که این نیاز اساسا به اندازه معاملات یک شب است نه بیشتر و سهم چندانی در ترازنامه بانک ها نخواهد داشت اما به عنوان راهبر روزانه نرخ همزمان نرخ پیشنهادی بانکها برای افتتاح سپرده را کاهش خواهد و دریایی از منابع ارزان تر را( که همین حالا هم شدیدا ارزان است) در قالب تجدید سپرده ها به بانک هدیه می دهد بدون ان که لزوما تغییری در روش تحصیل دارایی بانکها بنفع سهامدار ارشد یا حتی الویت تسهیلات اعطایی برای اقتصاد ایران وجود داشته باشد.

کاهش نرخ بازار بین بانکی( مثلا در قالب عملیات بازار باز) بدون کنترل چگونگی سمت راست ترازنامه هدیه ای است مجانی که بانکها را نجات خواهد داد، اما این نجات در خدمت اقتصاد نخواهد بود.