کژ نگریستن این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1 کژ نگریستن ۰۹:۴۴ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ 📙دلوز در مصاحبهاش با نگری بر هم نوایی خود با مارکس تاکید میکند و کاپیتالیسم را نظامی شگفت در جعل ثروتهای کلان و مصائب کلانتر ت او تاکید میکند که نمیتوان خود را اندیشمندی سیاسی خواند و به ماهیت و سیر تکامل کاپیتالیسم بی توجه بود. 📙. ✍ پالپیتون. ◾️از کتاب دلوز و امر سیاسی نوشته پال پیتون ترجمهٔ محمودرافع …. کژ نگریستن ۰۷:۴۴ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ ❗️نهیلیسم و زبان❗️. ✍ رضا مجد قسمت پنجم …📙یکی از نکات کلیدی در فهم نهیلیسم پرداختن به مقولهی زبان است، زبان در معنای سنتی آن دارای یک درک ساده گیرانه و ساده انگارانهای بود که کلمه را با شئ این همان و یکی میگرفت، در واقع در قدیم ما با یک جهان مطلق و کامل روبرو بودیم، یک جهان بدون شکاف و نقصان، جهانی که با زبان اینهمان بود، این همان ردپای تاریخی نهیلیسم است. چرا که این قرائت از زبان و جهان باعث زایش یقین مطلق شد، یقینی که جایی برای شک باقی نمیگذاشت، ولی با شروع دوران مدرن و با شروع انقلاب سوسوری در زبان و نشانه شناسی، چیزی که فروریخت این یقین مطلق بود. مرگ خدا در دوران مدرن نه فقط در حوزهی ارزشها بلکه در تمام حوزه هایی که بر یقینهای مطلق استوار بود رخ داد، مرگ خدا را میتوان به یک معنا «مرگ یقین» قرائت کرد، چیزی که مرد یقینهای بی واسطهی ما بودند. یکی دیگر از این یقینها در حوزهی زبان شناسی و در رابطه با کلمه و شئ یا دال و مدلول بود. چیزی که فردینان دوسوسور به ما و جهانیان عرضه کرد تعریف جدیدی از زبان و نشانه و ساختار و چگونگی کارکرد زبان بود. بعد از سوسور و زبان شناسی ساختارگرا و پساساختارگرا ما دیگر دانستی ... کژ نگریستن ۰۶:۲۹ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ ✍دکتر قنبرپور …🔆ایکاش در صبحی بزیبایی و طراوت امروز، همه ایرانیان به این نتیجه گیری میرسیدند که هر کس باندازه آرای خود و گروهش، د ایکاش …. 🔆 …. کژ نگریستن ۱۰:۲۶ ۱۳۹۸/۰۱/۲۸ ❗️نهیلیسم❗️. رضا مجد. قسمت چهارم … 📙معنای ساده شدهی نهیلیسم که اکثرا هم این معنای ساده شدهاش بیشتر بازتابانده میشود، بی ارزش شدن ارزشها و بی معنی شدن خود معناست، و ناتوانی در خلق ارزشهای جدید و معانی جدید است، ولی ما میخواهیم نشان بدهیم که اینگونه نیست، نهیلیسم همیشه دولایه است یا به بیانی دو رو دارد، این دوگانگی ذات برسازندهی نهیلیسم است، همانقدر که به بی ارزش شدن ارزشها اشاره میشود و واقعا هم ارزشهای زیادی که در گذشته ارزش محسوب میشدند دیگر ارزش محسوب نمیشوند و این یعنی از طرفی ما با روندی مواجهیم که در حال بی ارزش کردن ارزشهاست، ولی از طرف دیگری ما شاهد ظهور و آفرینش ارزشهای نو و دیگری هستیم، اگر به جهان پسامدرنمان یک نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که با اینکه ارزشهای زیادی دیگر ارزش نیستند ولی بر حسب وضعیتی که در آن هستیم ارزشهای جدیدی خلق شده است. و نه تنها ارزشهای جدید بلکه معانی جدیدی هم خلق میشود، اگر بخواهیم با تکیه بر خصلت دوگانهی نهیلیسم پیش برویم ما با یکجور تضاد روبروئیم از یک طرف با یک نهیلیسم به معنای فقدان روبروئیم، فقدان معنا و فقدان ارزش و از طرفی هم با نهیلیسمی به معنای مازاد روبروئیم، فوران و ... کژ نگریستن ۰۹:۰۷ ۱۳۹۸/۰۱/۲۸ 📙دموکراسی هرگز با یک شکل حقوقی- سیاسی همسان نیست منظور این نیست که دموکراسی نسبت به آنها بیتفاوت است، بلکه به این معناست که قدرت مردم همواره فراتر و برتر از این اشکال است. فراتر به این دلیل که این اشکال، بدون ارجاع به این قدرت افراد ناشایست، یعنی قدرتی که هم بانی و هم نافی قدرت افراد شایسته است، و بدون ارجاع به این برابری و مساواتی که برای خود عملکرد دستگاه نابرابری طلب ضروری است، در نهایت امر نمیتوانند به وظیفه خود عمل کنند. برتر، به این دلیل که خود همین اشکالی که این قدرت را به ثبت میرسانند همواره به واسطه همین بازی دستگاه حکومتی، بار دیگر با منطق «طبیعی» عناوین و القاب حکمرانی که همان منطقه عدم تمایز بین امر عمومی و امر خصوصی است، مطابقت مییابند. به محض آنکه پیوند با طبیعت از هم میگسلد و حکومتها به اجبار، خود را به شکل نهادهایی از امر مشترک اجتماع، یعنی نهادهایی منفک شده از یگانه منطق مناسبات مقتدرانهی ذاتی باز تولید بدنهی اجتماعی میبینند. یک حوزهی همگانی به وجود میآید که حوزه برخورد و چالش بین دو منطق متضاد است یعنی دولت شهر و سیاست، و حکومت طبیعی شایستگیهای اجتماعی و حکومت «هرکس». اقدام غیر ارادی و طبیعی هر حکومتی مت ... کژ نگریستن ۱۹:۰۹ ۱۳۹۸/۰۱/۲۷ ❗️ «شکست به مثابه ابزار آفرینش» ❗️. ✍ رضا مجد … 📙ذات هنر شکست است، و هنرمند محصول شکست، و در کار والایش شکست در حد یک اثر هنری است. میتوان این شکست را بسط داد به ادبیات، به شعر، به موسیقی، به نقاشی، ولی چیزی که در تمام اینها مشترک است، شکست بیان یا توضیح و تفسیر از طریق زبان و کلمات است، هنرمند در لحظهی خاصی از شکست در بخیه زدن خیال و واقعیت، زاده میشود، و الباقی تلاشی است برای پیوند این دو، چه بسا شاید از این پیوند شاهکارها زاده شود، یا به شکستی بنیادینتر ختم بشود، شکستی فرجام گرایانه، که با داغ انتحار نشان دار شده باشد. ولی چیزی که در هنر مهم است به خدمت گرفتن همه چیز و همه کس، برای بیان ناممکنی بیان، نه از طریق شکل طبیعی بیان، بلکه ابداع نوعی زبان فرازبانی است که قالب بیان هنری پیدا میکند. ولی باید مواظب بود این زیباشناسانه کردن شکست، به شکل نازلی از هنر کاذب (که از فقر و رنج و درد مقولههای زیباشناسانه میسازد) تسری پیدا نکند. هنر کاذبی که محصول سیستم سرمایه و سود است و در حال پرداخت نوعی مقولهی زیباشناسی از رنج و فقر میباشد، ساختن فضیلت و ارزش از درد و رنج. این دقیقا تفاوت ظریف هنر اصیل و هنر کاذب است. 📙 …. ... کژ نگریستن ۱۴:۳۶ ۱۳۹۸/۰۱/۲۷ «جنون سوداگری، مهاجرت و تمامیت خواهی انقلابی». ✍ دکتر علی اکبر قنبرپور … 📙■براساس دادههای اداره آمار ایران طی دورهی ۱۳۷۲ تا ۱۳۹۲ بهای زمین ۱۰۷ برابر، بهای مسکن ۷۶ برابر و اجارهبهای مسکن (در تهران) ۶۱ برابر افزایش داشته و همهی این نرخها بهشدت بالاتر از رشد سطح عمومی قیمتهاست. این جنون سوداگری در اقتصاد ایران حاصل چیست؟. ■ نظریه ترقیق هوشی (Intellectual Dilution). مطالعات فراوانی روی تفاوت متوسط ضریب هوشی در کشورهای مختلف صورت گرفته است. میانگین ضریب هوشی در آمریکا و انگلستان حدود ۱۰۰ است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کرهای، هنگ کنگی و تایوانی ۱۰۵ و برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین ۷۸ و ۹۰ و برای کشورهای آفریقایی پایینتر از صحرای آفریقا بین ۶۵ تا ۷۵ است. در این میان کشور ما ضریب هوشی متوسط ۸۴ را بخود اختصاص میدهد. ■بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، ایران با ضریب مهاجرت ۱۵ درصد، رتبه اول را در میان ۶۱ کشور توسعه نیافته و در حال توسعه دارا میباشد و میتوان تخمین زد که در طی سه دهه اخیر حداقل سه واحد از ضریب هوشی متوسط ایرانیها صرفا به سبب مهاجرت کاهش پیدا کرده است. همه دادههای آماری و نشانگرهای مقایسهای و کلمات توصیفی دلالت بر ... کژ نگریستن ۱۱:۴۲ ۱۳۹۸/۰۱/۲۷ ❗️نهیلیسم❗️. ✍ رضا مجد قسمت سوم …📙اکنون طبق این پیش درآمد و تصویری که نیچه از نهیلیسم و منطق آن ارائه میدهد میتوان وضعیت موجود و زیست جهان خودمان را با آن قیاس کنیم و نسبت آن را مشخص سازیم. آنچه مسلم است این است که ما در دوران نهیلیسم زندگی میکنیم و وضعیت نهیلیستی تبدیل به افقی شده که کل هستی ما را تحت تاثیر قرار داده و بدتر از آن، دست اندکار ساخت و تولید سوژههای مختص به خویش و به طبع آن ساخت جهان خویش است. یعنی تا عمق وجود ما رخنه کرده و سوبژکتویتهی خاص خود را نیز برمی سازد. و این سوبژکتویته جهان را در قالب دادههای نهیلیستی قرائت و بازنمایی میکند. آنچه جدا از غرب به ما و وضعیت ما مربوط میشود، این است که نهیلیسم در اینجا به طور مضاعف عمل میکند، و آثار و عوارض حاصل از آن نیز به صورت مضاعف تجربه میشود. یکی از خصلتهای نهیلیسم خصلت از جا کنده شدگی و قطع ارتباط با گذشته و سنتها و خواستگاه هاست، یک نوع حالت برکندگی و انشقاق، طوری که سوژه، قادر نیست یک دیالوگ و تعامل سازنده با گذشته و سنتها و تجربههای زیسته شدهی خویش برقرار کند، این حالت برای همهی ما آشناست، حس پرتاپ شدگی به دل یک وضعیت ناآشنا و بی ... کژ نگریستن ۰۶:۵۷ ۱۳۹۸/۰۱/۲۷ 📙سرمایه رقیب خود را همانند دونکیشوتی تصویر میکند که زیر لوای صراحت، صداقت، منافع عمومی و ثبات، تن پروری آزمندانه، خودخواهی، منافع سرمایه دار انگ انحصارگری حیلهگر بر رقیب میزند و با شرحی تاریخی و طعنه آمیز از فرومایگی، ستمکاری، پستی، روسپیگری، رسوایی، هرج و تمرد که در کارگاههای قلعه رمانتیکاش ساخته میشد، آب سردی بر یابودها، جوش و خروش شاعرانه و رمانتیسم او میریزد. 📙 …✍️. ◾️از کتاب «دست نوشتههای اقتصادی و فلسفی (۱۸۴۴)» نوشتهٔ کارل مارکس؛ ترجمهٔ حسن مرتضوی … ... کژ نگریستن ۱۷:۳۸ ۱۳۹۸/۰۱/۲۶ ❗️نهیلیسم به مثابهی میوهی «عقلانیت» ❗️. ✍ رضا مجد قسمت دوم …📙اول با این ادعا شروع میکنیم که «نهیلیسم نتیجهی منطقی عقل گرایی و عقلانیت است». چطور؟ همانطور که نیچه هم بارها اشاره میکند، انسان همیشه میل به حقیقت داشته است، همیشه میل داشته است که به جهان و هستی و زندگی و خودش معنایی حوالت بدهد، و نهیلیسم پایان منطقی این تلاش است، حرصی متافیزیکی که در پس و پشت هر چیز و هر کس معنایی میجست، دقیقا نهیلیسم از درون این میل به حقیقت زاده شده است، و به نوعی همبستهی آن بوده آنهم در قالب یک جواب ضمنی و به زبان در نیامده: «که این جهان میتواند هیچ معنایی نداشته باشد». ولی همیشه این ندای درونی واپس زده میشده است. آنچه همه ما در لحظه هایی از زندگی روزمره حسش میکنیم (همان پوچی همه چیز و اینکه چقدر بعضی از رخدادها بی معنی و پوچ و تصادفی میتواند باشد) زمانی که خود واقعیت هر روزه به عنوان یک واقعیت مسلم و قطعی به چالش کشیده میشود و اینکه چقدر میتواند حتی خود واقعیت ساختگی باشد در واقع نوعی احساس نهیلیستی است و نیز نوعی نتیجهی انسانی و تاریخی. اگر بخواهیم به ریشهی نهیلیسم برسیم، باید خیلی عقبتر برویم به لحظه هایی در تاریخ بشر تازه متمدن شده که ... کژ نگریستن ۰۸:۳۶ ۱۳۹۸/۰۱/۲۶ ❗️نهیلیسم به مثابه افق برسازنده❗️. ✍ رضا مجد … 📙طبیعتا شنیدن واژهی نهیلیسم، نام نیچه را به ذهن متبادر میکند، فیلسوفی نابهنگام که فلسفیدن با پتک را به ما آموخت و خیره شدن به چشمان هیولاها و ترسهای بنیادین مان، یک روانشناس/ فیلسوف، که تبار هر مفهوم والا و یا پست را، تبار هر امر اخلاقی و خواستگاه نیک و بد و خیر و شر را با ظرافتی هرچه تمامتر نشان داد، یا به قول خود تبارشناسی کرد. نهیلیسم و پیشگویی ظهور و سیطرهی آن، که نیچه در عصر خود رگههای حضور و نشانههای آن را تشخیص داده بود و غالب شدن آن را در آیندهای نه چندان دور، پیشگویی کرده بود، چیزی است که باید به آن پرداخت، چرا؟ چون دقیقا تمام آن مولفه هایی که نیچه برای نهیلیسم و غلبهاش برشمرده بود، عصر ما و نوع زیست جهان ما داراست. ما در سه حوزهی زیستی، نهیلیسم را تشریح خواهیم کرد، حوزهی زیست فردی، اجتماعی، سیاسی، البته این سه حوزه به صورت تواءمان در تشریح ما حضور خواهند داشت چرا که معتقدیم نمیتوان این سه حوزهی درهم تنیده را به شکل انتزاعی و جداگانه از هم تشریح کرد. نهیلیسم یک فلسفه یا نحلهی فکری نیست، یا حتی نوعی شیوهی زیست انتخابی، بلکه یک وضعیت است که خود را به جهان و زیست ج ... کژ نگریستن ۰۵:۱۲ ۱۳۹۸/۰۱/۲۶ ادامه 👆. و باز شاید از اینروست که در قرآن کریم، تاکید اصلی بر «لنا نیاتنا» و «لنا اعملنا» شده است تحقق نوعی از نظام اجتماعی و انتخاب نوعی از عقلانیت که در متن و در صحنه عملی ایجاد شده توسطزآن، «آرزوها و امیال» و «رفتارهای شغلی-فردی»، یعنی «نیات و اعمال» اکثریت تعیین کننده جامعه، براساس الگوی «کار» برآمده از دانش، تولید و هنر و مبتنی بر استعداد و تلاش فردی و در پروسه رقابت آزاد و شرایط مناسب برای همگان شکل گیرند و تحقق یابند. تنها در تحقق عملی چنین شرایطی در جامعه است که میتوان انتظار «اوسطها»، یعنی فراگیری، محبوبیت، استقرار و دوام طبقه متوسط: در حد رفع نیاز، باندازه توان و در چهارچوب عقلانیت ترقی خواهانه، در همه چیز را از افراد انتظار کشید، شرایطی که در آن، قریب هاو یلداها و مسکوبها در مرکز آرزوهای آحاد جامعه در نظام تعیین شغلها قرار گیرند و نه در صنف مهجوران، پس زده شدهها، فقیران و شکست خوردهها. و شاید منظور سهروردی از «کان الزمان نوریا» نیز جلب نظرها برای تحقق چنین شرایط و چنین جوامعی، نه در سخن که در زندگی روزمره بوده است. 📙 … ... کژ نگریستن ۰۵:۱۲ ۱۳۹۸/۰۱/۲۶ ❗️ «نظام قشربندی اجتماعی و نابرابریها، و نگاهی به اقوال و ادبیات جاری در میان ما ایرانیان» ❗️ ✍ دکتر قنبرپور …📙 به یاد مرحوم شاهرخ مسکوب که بنا بنوشتهها، پس از تعطیلی مرکز مطالعات اسلامی در پاریس، بعلت بیکاری در پذیرش آتلیه عکاسی پسر برادرش هم کار کرد و هم بعنوان خانه در آن زیست: ترکیب غریبانهای از «کار» و «خانه». «قومی که ره به عالم تحقیق میبرند. مشکل به ترهات جهان سر بر آورند. چیزی که هیچ گونه وفایی نمیکند. من در تعجبم که غم او چرا خورند؟. این جامها چه فایده؟ چون بر کند اجل. وین پرده هاچه سود؟ که بر ما همیدرند. ... کژ نگریستن ۱۷:۰۳ ۱۳۹۸/۰۱/۲۵ ❗️ «مارکس: پیروزى و اسطوره» ❗️. ✍. ترجمه.۶/۶ • اسطوره پنجم:. 🔆سوسیالیسم دولتى🔆 …📙در آخر مى گویند که دید مارکس درباره سوسیالیسم آنگونه دولت تمامیت گرایى است که کنترل اقتصاد را در دست مى گیرد و زندگى هر کسى را حتى در کوچکترین مسائل تنظیم مى کند. فروپاشى دولت هاى استالینیست در پایان دهه ۱۹۸۰ پیامد مستقیم کاستى و نارسایى درک مارکس از آینده بود …باز هم این کژنمایى تام و تمام دید واقعى مارکس است. او ایده سوسیالیسم دولتى را به مثابه تضادى در واژهها در نظر مى گرفت. او مى نویسد: «آزادى دربردارنده دگرگون شدن دولت از ارگانى سوار و چیره بر جامعه به زیردست و وابسته آن است.». در نوشته هایش درباره فرانسه رشد و گسترش دولت بوروکراتیک متمرکز شده را که دارد در جامعه از سودهاى سرمایه پروار مى شود، به نقد کشیده است. او رک و پوست کنده به کمون پاریس ۱۸۷۱ به مثابه «انقلابى در برابر خود دولت» خوشامد مى گوید. او کارگران پاریس را به خاطر از هم پاشاندن دم و دستگاه دولت بوروکراتیک و جایگزینى آن با نهادهاى جمهورى زیر کنترل مستقیم و دموکراتیکشان مى ستاید …مارکس [بر این مسئله که] سوسیالیسم نمى تواند به وسیله چند نخبه روشنفکر تحمیل شود، پا مى فشرد. «خودرهایى طب ... کژ نگریستن ۱۷:۰۲ ۱۳۹۸/۰۱/۲۵ ❗️ «مارکس: پیروزى و اسطوره» ❗️. ✍. ترجمه..۵/۶ • اسطوره چهارم:. 🔆جبرباورى اقتصادى🔆 …📙این کژنمایى نظریه اقتصادى مارکس از برداشت نادرست بزرگترى از اندیشه او سرچشمه مى گیرد. بسیار پیش آمده که مارکس را به مثابه یک جبرباور اقتصادى به تصویر بکشند، کسى که باور دارد دگرگونى تاریخى به ناگزیر پیامد رشد و تکامل نیروهاى تولیدى است. این باور که وقوع سوسیالیسم ناگزیر (حتمى الوقوع) است …بى شک این روشى در سنت مارکسیستى است که مى گوید تاریخ بر پایه قانون هاى ناگزیر اقتصادى پیش مى رود به ویژه در میان حزب هاى سوسیالیست پیوسته به بین الملل دوم که پس از مرگ مارکس پدید آمد …به رغم فرمول بندى هاى گاه به گاهى که مارکس از آنچه جانبدارى مى کرده به دست داده، هسته بنیادى اندیشه او چیز دیگرى است. «انسانها تاریخشان را مى سازند، اما نه آنگونه که خود مى خواهند» و مى نویسد: «آنها نمى توانند آن را در شرایطى که خود برگزیدهاند، بسازند بلکه در شرایطى داده شده و رسیده از گذشته که با آن درگیرند، مى سازندش.» او مى گوید که هستى هاى انسانى در واقع در شرایط مادى شان محدودند اما این محدودیتها آنها را از برگزیدن و نوآورى باز نمى دارد. دوباره مارکس در مانیفست حزب کمونیست مى ... کژ نگریستن ۱۲:۱۲ ۱۳۹۸/۰۱/۲۵ ❗️مارکس: پیروزى و اسطوره❗️. ✍. ترجمه..۴/۶ • اسطوره سوم:. 🔆ناگزیرى درهم شکستگى اقتصادى🔆 …📙منتقدان مى گویند، آیا مارکس ادعا نکرده است که سرمایه دارى به ناگزیر زیر اثر و پیامد ناهمسازىها و تضاد هاى اقتصادى اش درهم شکسته خواهد شد؟ و چون هیچ سرمایه دارى از جایش تکان هم نخورده است، آیا بار دیگر ثابت نمى شود که مارکس اشتباه کرده است؟. مارکس در واقع نظریه اى در باب بحران اقتصادى را در کار بزرگش «سرمایه» بسط داده است. بسیار پیش از مینارد کینز اقتصاددان او این ایده را درهم مى کوبد که یک اقتصاد بازار به درستى سازماندهى شده ناگزیر از دست یافتن به تعادلى در همه منابع به طور کامل به کار رفته (مصرف شده) است؛ [ایده اى که] هنوز هم اصل بنیادى روند کلى اقتصاد و امروزه آن را گوردون براون توى بوق و کرنا کرده است. او همچنین نشان داده است که دست نیرو هایى در عمق ریشه دوانده در کار است که سرمایه دارى اینگونه در بحران فرو مى رود …مهمترین اینها گرایش نرخ سود به پایین آمدن است. نرخ سود آنچه از سرمایه گذارى سرمایه دارها به آنها برمى گردد -- سنجه پایه اى کامیابى در اقتصادى سرمایه دارانه است. اما کارفرمایان طبقه اى در درون تکه تکهاند -- آنها با یکدیگر ... کژ نگریستن ۱۰:۳۴ ۱۳۹۸/۰۱/۲۵ ❗️ «مارکس: پیروزى و اسطوره» ❗️. ✍. ترجمه..۳/۶ • اسطوره دوم:. 🔆قانون آهنین مزد ها🔆 …📙مارکس همچنین متهم است باور داشته که طبقه کارگر در روند پیشرفت سرمایه دارى لحظه به لحظه تهیدستتر و بى چیزتر مى شود. این همان چیزى است که گاهى پیش بینى او درباره «فقر زدگى فزاینده» تودهها خوانده مى شود. اما حالا که مزد هاى واقعى در کشور هاى پیشرفته سرمایه دارى از بیش از صد سال گذشته تا همین حالا به واقع در حال افزوده شدن اند، آنچه مارکس مى گوید بى شک نادرست از آب درآمده است. این کژنمایى حیرت انگیز اندیشه مارکس است. «قانون آهنین مزدها» به این معنى که مزد هاى واقعى نمى توانند از پس برآوردن حداقل محض جوهر مادى [حداقل نیاز مادى] برآیند، یکى از جزم هاى بنیادى اقتصادهاى راست کیش پیشاسرمایه دارى در حدود سده نوزدهم است. برپایه نظریه جمعیت توماس مالتوس است که گفته مى شود جمعیت [در حال افزوده شدن] به سمت افزایش هر چه بیشتر خوراک پیش مى رود. هرگونه افزایش مزدها بر پایه جوهر براساس این نظریه به رشد جمعیت و تهیدست و بى چیز شدن توده [ى مردم] مى انجامد …مارکس، بى تن دادن به این نظریه نیرومندانه بر ضد آن مبارزه کرد و خواستار متقاعد کردن سوسیالیستها براى نپذیرفت ... کژ نگریستن ۰۸:۴۸ ۱۳۹۸/۰۱/۲۵ ❗️ «مارکس: پیروزى و اسطوره» ❗️. ✍. ترجمه..۲/۶ • اسطوره یکم:. درک ویکتوریایى از طبقه …📙از مانیفست حزب کمونیست به بعد مارکس جامعه سرمایه دار را به مثابه [جامعه اى] بخش شده به اقلیت کوچکى از سرمایه داران که همه قدرت اقتصادى را در دست دارند و اکثریت بزرگى از کارگران که سیستم متکى بر کار آنان است، شرح داده است اما جامعه شناسان بنام مى گویند که جامعه کنونى با چنین تصویرى هماهنگ نیست. بسیارى از مردم دست کم در کشور هایى مانند بریتانیا در طبقه متوسط به کار هاى یقه سفیدى در صنایع خدماتى مى پردازند به جاى اینکه در کارخانه هاى ویکتوریایى رنج ببرند …. این نقد بر بدفهمى درست و حسابى درک مارکس از طبقه قرار دارد. براى او طبقه با شکل زندگى یا کار یک شخص و یا حتى درآمدش تعریف نمى شود. موقعیت طبقاتى یک فرد را ربط و بستش با ابزار هاى تولید تعیین مى کند. بدون منابع تولید زمین، ساختمانها و ماشین آلات هیچ فعالیت اقتصادى انجام نمى گیرد. کارگران کمتر به منابع تولید دسترسى دارند به جز به نیروى کارشان یا توانایى شان در کار کردن. براى زندگى کردن باید نیروى کارشان را به سرمایه دارها که ثروت امکان کنترل ابزار تولید را بهشان داده بفروشند. ... کژ نگریستن ۰۷:۴۸ ۱۳۹۸/۰۱/۲۵ ❗️مارکس: پیروزى و اسطوره❗️. ✍. ترجمه..۱/۶ 📙 «««در بیشتر سال هاى دهه نود میلادى درست مانند یک سگ مرده با او برخورد مى کردند؛ کارل مارکس باب روز نبود. از سال گذشته یا چیزى در همین حدود گزارشگران نشریه هاى پرنفوذى مانند فایننشال تایمز و نیویورکر مقاله هایى را در تایید پیوستگى و پیوند اندیشه مارکس با وضعیت کنونى جهان منتشر کردهاند. کم پیش مى آید که هفته اى بگذرد و صفحه هاى اقتصادى گاردین دست کم یک مرجع به نقد مارکس از سرمایه دارى نداشته باشند. در واقع بیل کلینتون با گفتن این که: «اقتصاد اینه، احمق!» احیاى دوباره آوازه مارکس را بیان کرده است. تا جهان سرمایه دارى در نیمه نخست دهه ۱۹۹۰ کامیاب مى نمود، مارکس ناپذیرفتنى بود. اما حالا که اقتصاد جهانى گرفتار دشوارى هاى هر دم فزاینده است، کار هاى او دارند دوباره به کار گرفته مى شوند. این تازه باریکه راهى در بى شمار راه هاى بازگشت به مارکس است که به چشم مى آید. به رغم احترام و توجه بیشترى که حالا نسبت به او دارند، محتواى اندیشهاش همچنان به شدت نادیده گرفته مى شود. ویکتور که گان گاردین در آغاز ژانویه نوشت که دوتایى قدم زدن با مارکس را دوست دارد، اما آنجا که مى خواست به استدلال بپردازد ««آ ... کژ نگریستن ۱۹:۴۹ ۱۳۹۸/۰۱/۲۴ 📙- دوست دارم همینجا سخنم را تمام کنم، برای اینکه به شما بگویم ممکن است روزی بیاید که ما بفهمیم روانکاو بودن یعنی داشتن جایگاهی د با اینحال، بیشتر و بیشتر مفید خواهد بود که در میانه حرکتهای مرتبا شتابندهای که دنیای ما دارد واردش میشود آن را حفظ کرد. 📙. (آموزه من، «My Teaching»، ژک لکان، ترجمه دکتر فرزام پروا). 🔆 «۱۳ آوریل، زادروز ژک لکان گرامی باد» 🔆 … ... ‹ 1 2 3 4 5 ›
کژ نگریستن ۰۹:۴۴ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ 📙دلوز در مصاحبهاش با نگری بر هم نوایی خود با مارکس تاکید میکند و کاپیتالیسم را نظامی شگفت در جعل ثروتهای کلان و مصائب کلانتر ت او تاکید میکند که نمیتوان خود را اندیشمندی سیاسی خواند و به ماهیت و سیر تکامل کاپیتالیسم بی توجه بود. 📙. ✍ پالپیتون. ◾️از کتاب دلوز و امر سیاسی نوشته پال پیتون ترجمهٔ محمودرافع ….
کژ نگریستن ۰۷:۴۴ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ ❗️نهیلیسم و زبان❗️. ✍ رضا مجد قسمت پنجم …📙یکی از نکات کلیدی در فهم نهیلیسم پرداختن به مقولهی زبان است، زبان در معنای سنتی آن دارای یک درک ساده گیرانه و ساده انگارانهای بود که کلمه را با شئ این همان و یکی میگرفت، در واقع در قدیم ما با یک جهان مطلق و کامل روبرو بودیم، یک جهان بدون شکاف و نقصان، جهانی که با زبان اینهمان بود، این همان ردپای تاریخی نهیلیسم است. چرا که این قرائت از زبان و جهان باعث زایش یقین مطلق شد، یقینی که جایی برای شک باقی نمیگذاشت، ولی با شروع دوران مدرن و با شروع انقلاب سوسوری در زبان و نشانه شناسی، چیزی که فروریخت این یقین مطلق بود. مرگ خدا در دوران مدرن نه فقط در حوزهی ارزشها بلکه در تمام حوزه هایی که بر یقینهای مطلق استوار بود رخ داد، مرگ خدا را میتوان به یک معنا «مرگ یقین» قرائت کرد، چیزی که مرد یقینهای بی واسطهی ما بودند. یکی دیگر از این یقینها در حوزهی زبان شناسی و در رابطه با کلمه و شئ یا دال و مدلول بود. چیزی که فردینان دوسوسور به ما و جهانیان عرضه کرد تعریف جدیدی از زبان و نشانه و ساختار و چگونگی کارکرد زبان بود. بعد از سوسور و زبان شناسی ساختارگرا و پساساختارگرا ما دیگر دانستی ...
کژ نگریستن ۰۶:۲۹ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ ✍دکتر قنبرپور …🔆ایکاش در صبحی بزیبایی و طراوت امروز، همه ایرانیان به این نتیجه گیری میرسیدند که هر کس باندازه آرای خود و گروهش، د ایکاش …. 🔆 ….
کژ نگریستن ۱۰:۲۶ ۱۳۹۸/۰۱/۲۸ ❗️نهیلیسم❗️. رضا مجد. قسمت چهارم … 📙معنای ساده شدهی نهیلیسم که اکثرا هم این معنای ساده شدهاش بیشتر بازتابانده میشود، بی ارزش شدن ارزشها و بی معنی شدن خود معناست، و ناتوانی در خلق ارزشهای جدید و معانی جدید است، ولی ما میخواهیم نشان بدهیم که اینگونه نیست، نهیلیسم همیشه دولایه است یا به بیانی دو رو دارد، این دوگانگی ذات برسازندهی نهیلیسم است، همانقدر که به بی ارزش شدن ارزشها اشاره میشود و واقعا هم ارزشهای زیادی که در گذشته ارزش محسوب میشدند دیگر ارزش محسوب نمیشوند و این یعنی از طرفی ما با روندی مواجهیم که در حال بی ارزش کردن ارزشهاست، ولی از طرف دیگری ما شاهد ظهور و آفرینش ارزشهای نو و دیگری هستیم، اگر به جهان پسامدرنمان یک نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که با اینکه ارزشهای زیادی دیگر ارزش نیستند ولی بر حسب وضعیتی که در آن هستیم ارزشهای جدیدی خلق شده است. و نه تنها ارزشهای جدید بلکه معانی جدیدی هم خلق میشود، اگر بخواهیم با تکیه بر خصلت دوگانهی نهیلیسم پیش برویم ما با یکجور تضاد روبروئیم از یک طرف با یک نهیلیسم به معنای فقدان روبروئیم، فقدان معنا و فقدان ارزش و از طرفی هم با نهیلیسمی به معنای مازاد روبروئیم، فوران و ...
کژ نگریستن ۰۹:۰۷ ۱۳۹۸/۰۱/۲۸ 📙دموکراسی هرگز با یک شکل حقوقی- سیاسی همسان نیست منظور این نیست که دموکراسی نسبت به آنها بیتفاوت است، بلکه به این معناست که قدرت مردم همواره فراتر و برتر از این اشکال است. فراتر به این دلیل که این اشکال، بدون ارجاع به این قدرت افراد ناشایست، یعنی قدرتی که هم بانی و هم نافی قدرت افراد شایسته است، و بدون ارجاع به این برابری و مساواتی که برای خود عملکرد دستگاه نابرابری طلب ضروری است، در نهایت امر نمیتوانند به وظیفه خود عمل کنند. برتر، به این دلیل که خود همین اشکالی که این قدرت را به ثبت میرسانند همواره به واسطه همین بازی دستگاه حکومتی، بار دیگر با منطق «طبیعی» عناوین و القاب حکمرانی که همان منطقه عدم تمایز بین امر عمومی و امر خصوصی است، مطابقت مییابند. به محض آنکه پیوند با طبیعت از هم میگسلد و حکومتها به اجبار، خود را به شکل نهادهایی از امر مشترک اجتماع، یعنی نهادهایی منفک شده از یگانه منطق مناسبات مقتدرانهی ذاتی باز تولید بدنهی اجتماعی میبینند. یک حوزهی همگانی به وجود میآید که حوزه برخورد و چالش بین دو منطق متضاد است یعنی دولت شهر و سیاست، و حکومت طبیعی شایستگیهای اجتماعی و حکومت «هرکس». اقدام غیر ارادی و طبیعی هر حکومتی مت ...
کژ نگریستن ۱۹:۰۹ ۱۳۹۸/۰۱/۲۷ ❗️ «شکست به مثابه ابزار آفرینش» ❗️. ✍ رضا مجد … 📙ذات هنر شکست است، و هنرمند محصول شکست، و در کار والایش شکست در حد یک اثر هنری است. میتوان این شکست را بسط داد به ادبیات، به شعر، به موسیقی، به نقاشی، ولی چیزی که در تمام اینها مشترک است، شکست بیان یا توضیح و تفسیر از طریق زبان و کلمات است، هنرمند در لحظهی خاصی از شکست در بخیه زدن خیال و واقعیت، زاده میشود، و الباقی تلاشی است برای پیوند این دو، چه بسا شاید از این پیوند شاهکارها زاده شود، یا به شکستی بنیادینتر ختم بشود، شکستی فرجام گرایانه، که با داغ انتحار نشان دار شده باشد. ولی چیزی که در هنر مهم است به خدمت گرفتن همه چیز و همه کس، برای بیان ناممکنی بیان، نه از طریق شکل طبیعی بیان، بلکه ابداع نوعی زبان فرازبانی است که قالب بیان هنری پیدا میکند. ولی باید مواظب بود این زیباشناسانه کردن شکست، به شکل نازلی از هنر کاذب (که از فقر و رنج و درد مقولههای زیباشناسانه میسازد) تسری پیدا نکند. هنر کاذبی که محصول سیستم سرمایه و سود است و در حال پرداخت نوعی مقولهی زیباشناسی از رنج و فقر میباشد، ساختن فضیلت و ارزش از درد و رنج. این دقیقا تفاوت ظریف هنر اصیل و هنر کاذب است. 📙 …. ...
کژ نگریستن ۱۴:۳۶ ۱۳۹۸/۰۱/۲۷ «جنون سوداگری، مهاجرت و تمامیت خواهی انقلابی». ✍ دکتر علی اکبر قنبرپور … 📙■براساس دادههای اداره آمار ایران طی دورهی ۱۳۷۲ تا ۱۳۹۲ بهای زمین ۱۰۷ برابر، بهای مسکن ۷۶ برابر و اجارهبهای مسکن (در تهران) ۶۱ برابر افزایش داشته و همهی این نرخها بهشدت بالاتر از رشد سطح عمومی قیمتهاست. این جنون سوداگری در اقتصاد ایران حاصل چیست؟. ■ نظریه ترقیق هوشی (Intellectual Dilution). مطالعات فراوانی روی تفاوت متوسط ضریب هوشی در کشورهای مختلف صورت گرفته است. میانگین ضریب هوشی در آمریکا و انگلستان حدود ۱۰۰ است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کرهای، هنگ کنگی و تایوانی ۱۰۵ و برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین ۷۸ و ۹۰ و برای کشورهای آفریقایی پایینتر از صحرای آفریقا بین ۶۵ تا ۷۵ است. در این میان کشور ما ضریب هوشی متوسط ۸۴ را بخود اختصاص میدهد. ■بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، ایران با ضریب مهاجرت ۱۵ درصد، رتبه اول را در میان ۶۱ کشور توسعه نیافته و در حال توسعه دارا میباشد و میتوان تخمین زد که در طی سه دهه اخیر حداقل سه واحد از ضریب هوشی متوسط ایرانیها صرفا به سبب مهاجرت کاهش پیدا کرده است. همه دادههای آماری و نشانگرهای مقایسهای و کلمات توصیفی دلالت بر ...
کژ نگریستن ۱۱:۴۲ ۱۳۹۸/۰۱/۲۷ ❗️نهیلیسم❗️. ✍ رضا مجد قسمت سوم …📙اکنون طبق این پیش درآمد و تصویری که نیچه از نهیلیسم و منطق آن ارائه میدهد میتوان وضعیت موجود و زیست جهان خودمان را با آن قیاس کنیم و نسبت آن را مشخص سازیم. آنچه مسلم است این است که ما در دوران نهیلیسم زندگی میکنیم و وضعیت نهیلیستی تبدیل به افقی شده که کل هستی ما را تحت تاثیر قرار داده و بدتر از آن، دست اندکار ساخت و تولید سوژههای مختص به خویش و به طبع آن ساخت جهان خویش است. یعنی تا عمق وجود ما رخنه کرده و سوبژکتویتهی خاص خود را نیز برمی سازد. و این سوبژکتویته جهان را در قالب دادههای نهیلیستی قرائت و بازنمایی میکند. آنچه جدا از غرب به ما و وضعیت ما مربوط میشود، این است که نهیلیسم در اینجا به طور مضاعف عمل میکند، و آثار و عوارض حاصل از آن نیز به صورت مضاعف تجربه میشود. یکی از خصلتهای نهیلیسم خصلت از جا کنده شدگی و قطع ارتباط با گذشته و سنتها و خواستگاه هاست، یک نوع حالت برکندگی و انشقاق، طوری که سوژه، قادر نیست یک دیالوگ و تعامل سازنده با گذشته و سنتها و تجربههای زیسته شدهی خویش برقرار کند، این حالت برای همهی ما آشناست، حس پرتاپ شدگی به دل یک وضعیت ناآشنا و بی ...
کژ نگریستن ۰۶:۵۷ ۱۳۹۸/۰۱/۲۷ 📙سرمایه رقیب خود را همانند دونکیشوتی تصویر میکند که زیر لوای صراحت، صداقت، منافع عمومی و ثبات، تن پروری آزمندانه، خودخواهی، منافع سرمایه دار انگ انحصارگری حیلهگر بر رقیب میزند و با شرحی تاریخی و طعنه آمیز از فرومایگی، ستمکاری، پستی، روسپیگری، رسوایی، هرج و تمرد که در کارگاههای قلعه رمانتیکاش ساخته میشد، آب سردی بر یابودها، جوش و خروش شاعرانه و رمانتیسم او میریزد. 📙 …✍️. ◾️از کتاب «دست نوشتههای اقتصادی و فلسفی (۱۸۴۴)» نوشتهٔ کارل مارکس؛ ترجمهٔ حسن مرتضوی … ...
کژ نگریستن ۱۷:۳۸ ۱۳۹۸/۰۱/۲۶ ❗️نهیلیسم به مثابهی میوهی «عقلانیت» ❗️. ✍ رضا مجد قسمت دوم …📙اول با این ادعا شروع میکنیم که «نهیلیسم نتیجهی منطقی عقل گرایی و عقلانیت است». چطور؟ همانطور که نیچه هم بارها اشاره میکند، انسان همیشه میل به حقیقت داشته است، همیشه میل داشته است که به جهان و هستی و زندگی و خودش معنایی حوالت بدهد، و نهیلیسم پایان منطقی این تلاش است، حرصی متافیزیکی که در پس و پشت هر چیز و هر کس معنایی میجست، دقیقا نهیلیسم از درون این میل به حقیقت زاده شده است، و به نوعی همبستهی آن بوده آنهم در قالب یک جواب ضمنی و به زبان در نیامده: «که این جهان میتواند هیچ معنایی نداشته باشد». ولی همیشه این ندای درونی واپس زده میشده است. آنچه همه ما در لحظه هایی از زندگی روزمره حسش میکنیم (همان پوچی همه چیز و اینکه چقدر بعضی از رخدادها بی معنی و پوچ و تصادفی میتواند باشد) زمانی که خود واقعیت هر روزه به عنوان یک واقعیت مسلم و قطعی به چالش کشیده میشود و اینکه چقدر میتواند حتی خود واقعیت ساختگی باشد در واقع نوعی احساس نهیلیستی است و نیز نوعی نتیجهی انسانی و تاریخی. اگر بخواهیم به ریشهی نهیلیسم برسیم، باید خیلی عقبتر برویم به لحظه هایی در تاریخ بشر تازه متمدن شده که ...
کژ نگریستن ۰۸:۳۶ ۱۳۹۸/۰۱/۲۶ ❗️نهیلیسم به مثابه افق برسازنده❗️. ✍ رضا مجد … 📙طبیعتا شنیدن واژهی نهیلیسم، نام نیچه را به ذهن متبادر میکند، فیلسوفی نابهنگام که فلسفیدن با پتک را به ما آموخت و خیره شدن به چشمان هیولاها و ترسهای بنیادین مان، یک روانشناس/ فیلسوف، که تبار هر مفهوم والا و یا پست را، تبار هر امر اخلاقی و خواستگاه نیک و بد و خیر و شر را با ظرافتی هرچه تمامتر نشان داد، یا به قول خود تبارشناسی کرد. نهیلیسم و پیشگویی ظهور و سیطرهی آن، که نیچه در عصر خود رگههای حضور و نشانههای آن را تشخیص داده بود و غالب شدن آن را در آیندهای نه چندان دور، پیشگویی کرده بود، چیزی است که باید به آن پرداخت، چرا؟ چون دقیقا تمام آن مولفه هایی که نیچه برای نهیلیسم و غلبهاش برشمرده بود، عصر ما و نوع زیست جهان ما داراست. ما در سه حوزهی زیستی، نهیلیسم را تشریح خواهیم کرد، حوزهی زیست فردی، اجتماعی، سیاسی، البته این سه حوزه به صورت تواءمان در تشریح ما حضور خواهند داشت چرا که معتقدیم نمیتوان این سه حوزهی درهم تنیده را به شکل انتزاعی و جداگانه از هم تشریح کرد. نهیلیسم یک فلسفه یا نحلهی فکری نیست، یا حتی نوعی شیوهی زیست انتخابی، بلکه یک وضعیت است که خود را به جهان و زیست ج ...
کژ نگریستن ۰۵:۱۲ ۱۳۹۸/۰۱/۲۶ ادامه 👆. و باز شاید از اینروست که در قرآن کریم، تاکید اصلی بر «لنا نیاتنا» و «لنا اعملنا» شده است تحقق نوعی از نظام اجتماعی و انتخاب نوعی از عقلانیت که در متن و در صحنه عملی ایجاد شده توسطزآن، «آرزوها و امیال» و «رفتارهای شغلی-فردی»، یعنی «نیات و اعمال» اکثریت تعیین کننده جامعه، براساس الگوی «کار» برآمده از دانش، تولید و هنر و مبتنی بر استعداد و تلاش فردی و در پروسه رقابت آزاد و شرایط مناسب برای همگان شکل گیرند و تحقق یابند. تنها در تحقق عملی چنین شرایطی در جامعه است که میتوان انتظار «اوسطها»، یعنی فراگیری، محبوبیت، استقرار و دوام طبقه متوسط: در حد رفع نیاز، باندازه توان و در چهارچوب عقلانیت ترقی خواهانه، در همه چیز را از افراد انتظار کشید، شرایطی که در آن، قریب هاو یلداها و مسکوبها در مرکز آرزوهای آحاد جامعه در نظام تعیین شغلها قرار گیرند و نه در صنف مهجوران، پس زده شدهها، فقیران و شکست خوردهها. و شاید منظور سهروردی از «کان الزمان نوریا» نیز جلب نظرها برای تحقق چنین شرایط و چنین جوامعی، نه در سخن که در زندگی روزمره بوده است. 📙 … ...
کژ نگریستن ۰۵:۱۲ ۱۳۹۸/۰۱/۲۶ ❗️ «نظام قشربندی اجتماعی و نابرابریها، و نگاهی به اقوال و ادبیات جاری در میان ما ایرانیان» ❗️ ✍ دکتر قنبرپور …📙 به یاد مرحوم شاهرخ مسکوب که بنا بنوشتهها، پس از تعطیلی مرکز مطالعات اسلامی در پاریس، بعلت بیکاری در پذیرش آتلیه عکاسی پسر برادرش هم کار کرد و هم بعنوان خانه در آن زیست: ترکیب غریبانهای از «کار» و «خانه». «قومی که ره به عالم تحقیق میبرند. مشکل به ترهات جهان سر بر آورند. چیزی که هیچ گونه وفایی نمیکند. من در تعجبم که غم او چرا خورند؟. این جامها چه فایده؟ چون بر کند اجل. وین پرده هاچه سود؟ که بر ما همیدرند. ...
کژ نگریستن ۱۷:۰۳ ۱۳۹۸/۰۱/۲۵ ❗️ «مارکس: پیروزى و اسطوره» ❗️. ✍. ترجمه.۶/۶ • اسطوره پنجم:. 🔆سوسیالیسم دولتى🔆 …📙در آخر مى گویند که دید مارکس درباره سوسیالیسم آنگونه دولت تمامیت گرایى است که کنترل اقتصاد را در دست مى گیرد و زندگى هر کسى را حتى در کوچکترین مسائل تنظیم مى کند. فروپاشى دولت هاى استالینیست در پایان دهه ۱۹۸۰ پیامد مستقیم کاستى و نارسایى درک مارکس از آینده بود …باز هم این کژنمایى تام و تمام دید واقعى مارکس است. او ایده سوسیالیسم دولتى را به مثابه تضادى در واژهها در نظر مى گرفت. او مى نویسد: «آزادى دربردارنده دگرگون شدن دولت از ارگانى سوار و چیره بر جامعه به زیردست و وابسته آن است.». در نوشته هایش درباره فرانسه رشد و گسترش دولت بوروکراتیک متمرکز شده را که دارد در جامعه از سودهاى سرمایه پروار مى شود، به نقد کشیده است. او رک و پوست کنده به کمون پاریس ۱۸۷۱ به مثابه «انقلابى در برابر خود دولت» خوشامد مى گوید. او کارگران پاریس را به خاطر از هم پاشاندن دم و دستگاه دولت بوروکراتیک و جایگزینى آن با نهادهاى جمهورى زیر کنترل مستقیم و دموکراتیکشان مى ستاید …مارکس [بر این مسئله که] سوسیالیسم نمى تواند به وسیله چند نخبه روشنفکر تحمیل شود، پا مى فشرد. «خودرهایى طب ...
کژ نگریستن ۱۷:۰۲ ۱۳۹۸/۰۱/۲۵ ❗️ «مارکس: پیروزى و اسطوره» ❗️. ✍. ترجمه..۵/۶ • اسطوره چهارم:. 🔆جبرباورى اقتصادى🔆 …📙این کژنمایى نظریه اقتصادى مارکس از برداشت نادرست بزرگترى از اندیشه او سرچشمه مى گیرد. بسیار پیش آمده که مارکس را به مثابه یک جبرباور اقتصادى به تصویر بکشند، کسى که باور دارد دگرگونى تاریخى به ناگزیر پیامد رشد و تکامل نیروهاى تولیدى است. این باور که وقوع سوسیالیسم ناگزیر (حتمى الوقوع) است …بى شک این روشى در سنت مارکسیستى است که مى گوید تاریخ بر پایه قانون هاى ناگزیر اقتصادى پیش مى رود به ویژه در میان حزب هاى سوسیالیست پیوسته به بین الملل دوم که پس از مرگ مارکس پدید آمد …به رغم فرمول بندى هاى گاه به گاهى که مارکس از آنچه جانبدارى مى کرده به دست داده، هسته بنیادى اندیشه او چیز دیگرى است. «انسانها تاریخشان را مى سازند، اما نه آنگونه که خود مى خواهند» و مى نویسد: «آنها نمى توانند آن را در شرایطى که خود برگزیدهاند، بسازند بلکه در شرایطى داده شده و رسیده از گذشته که با آن درگیرند، مى سازندش.» او مى گوید که هستى هاى انسانى در واقع در شرایط مادى شان محدودند اما این محدودیتها آنها را از برگزیدن و نوآورى باز نمى دارد. دوباره مارکس در مانیفست حزب کمونیست مى ...
کژ نگریستن ۱۲:۱۲ ۱۳۹۸/۰۱/۲۵ ❗️مارکس: پیروزى و اسطوره❗️. ✍. ترجمه..۴/۶ • اسطوره سوم:. 🔆ناگزیرى درهم شکستگى اقتصادى🔆 …📙منتقدان مى گویند، آیا مارکس ادعا نکرده است که سرمایه دارى به ناگزیر زیر اثر و پیامد ناهمسازىها و تضاد هاى اقتصادى اش درهم شکسته خواهد شد؟ و چون هیچ سرمایه دارى از جایش تکان هم نخورده است، آیا بار دیگر ثابت نمى شود که مارکس اشتباه کرده است؟. مارکس در واقع نظریه اى در باب بحران اقتصادى را در کار بزرگش «سرمایه» بسط داده است. بسیار پیش از مینارد کینز اقتصاددان او این ایده را درهم مى کوبد که یک اقتصاد بازار به درستى سازماندهى شده ناگزیر از دست یافتن به تعادلى در همه منابع به طور کامل به کار رفته (مصرف شده) است؛ [ایده اى که] هنوز هم اصل بنیادى روند کلى اقتصاد و امروزه آن را گوردون براون توى بوق و کرنا کرده است. او همچنین نشان داده است که دست نیرو هایى در عمق ریشه دوانده در کار است که سرمایه دارى اینگونه در بحران فرو مى رود …مهمترین اینها گرایش نرخ سود به پایین آمدن است. نرخ سود آنچه از سرمایه گذارى سرمایه دارها به آنها برمى گردد -- سنجه پایه اى کامیابى در اقتصادى سرمایه دارانه است. اما کارفرمایان طبقه اى در درون تکه تکهاند -- آنها با یکدیگر ...
کژ نگریستن ۱۰:۳۴ ۱۳۹۸/۰۱/۲۵ ❗️ «مارکس: پیروزى و اسطوره» ❗️. ✍. ترجمه..۳/۶ • اسطوره دوم:. 🔆قانون آهنین مزد ها🔆 …📙مارکس همچنین متهم است باور داشته که طبقه کارگر در روند پیشرفت سرمایه دارى لحظه به لحظه تهیدستتر و بى چیزتر مى شود. این همان چیزى است که گاهى پیش بینى او درباره «فقر زدگى فزاینده» تودهها خوانده مى شود. اما حالا که مزد هاى واقعى در کشور هاى پیشرفته سرمایه دارى از بیش از صد سال گذشته تا همین حالا به واقع در حال افزوده شدن اند، آنچه مارکس مى گوید بى شک نادرست از آب درآمده است. این کژنمایى حیرت انگیز اندیشه مارکس است. «قانون آهنین مزدها» به این معنى که مزد هاى واقعى نمى توانند از پس برآوردن حداقل محض جوهر مادى [حداقل نیاز مادى] برآیند، یکى از جزم هاى بنیادى اقتصادهاى راست کیش پیشاسرمایه دارى در حدود سده نوزدهم است. برپایه نظریه جمعیت توماس مالتوس است که گفته مى شود جمعیت [در حال افزوده شدن] به سمت افزایش هر چه بیشتر خوراک پیش مى رود. هرگونه افزایش مزدها بر پایه جوهر براساس این نظریه به رشد جمعیت و تهیدست و بى چیز شدن توده [ى مردم] مى انجامد …مارکس، بى تن دادن به این نظریه نیرومندانه بر ضد آن مبارزه کرد و خواستار متقاعد کردن سوسیالیستها براى نپذیرفت ...
کژ نگریستن ۰۸:۴۸ ۱۳۹۸/۰۱/۲۵ ❗️ «مارکس: پیروزى و اسطوره» ❗️. ✍. ترجمه..۲/۶ • اسطوره یکم:. درک ویکتوریایى از طبقه …📙از مانیفست حزب کمونیست به بعد مارکس جامعه سرمایه دار را به مثابه [جامعه اى] بخش شده به اقلیت کوچکى از سرمایه داران که همه قدرت اقتصادى را در دست دارند و اکثریت بزرگى از کارگران که سیستم متکى بر کار آنان است، شرح داده است اما جامعه شناسان بنام مى گویند که جامعه کنونى با چنین تصویرى هماهنگ نیست. بسیارى از مردم دست کم در کشور هایى مانند بریتانیا در طبقه متوسط به کار هاى یقه سفیدى در صنایع خدماتى مى پردازند به جاى اینکه در کارخانه هاى ویکتوریایى رنج ببرند …. این نقد بر بدفهمى درست و حسابى درک مارکس از طبقه قرار دارد. براى او طبقه با شکل زندگى یا کار یک شخص و یا حتى درآمدش تعریف نمى شود. موقعیت طبقاتى یک فرد را ربط و بستش با ابزار هاى تولید تعیین مى کند. بدون منابع تولید زمین، ساختمانها و ماشین آلات هیچ فعالیت اقتصادى انجام نمى گیرد. کارگران کمتر به منابع تولید دسترسى دارند به جز به نیروى کارشان یا توانایى شان در کار کردن. براى زندگى کردن باید نیروى کارشان را به سرمایه دارها که ثروت امکان کنترل ابزار تولید را بهشان داده بفروشند. ...
کژ نگریستن ۰۷:۴۸ ۱۳۹۸/۰۱/۲۵ ❗️مارکس: پیروزى و اسطوره❗️. ✍. ترجمه..۱/۶ 📙 «««در بیشتر سال هاى دهه نود میلادى درست مانند یک سگ مرده با او برخورد مى کردند؛ کارل مارکس باب روز نبود. از سال گذشته یا چیزى در همین حدود گزارشگران نشریه هاى پرنفوذى مانند فایننشال تایمز و نیویورکر مقاله هایى را در تایید پیوستگى و پیوند اندیشه مارکس با وضعیت کنونى جهان منتشر کردهاند. کم پیش مى آید که هفته اى بگذرد و صفحه هاى اقتصادى گاردین دست کم یک مرجع به نقد مارکس از سرمایه دارى نداشته باشند. در واقع بیل کلینتون با گفتن این که: «اقتصاد اینه، احمق!» احیاى دوباره آوازه مارکس را بیان کرده است. تا جهان سرمایه دارى در نیمه نخست دهه ۱۹۹۰ کامیاب مى نمود، مارکس ناپذیرفتنى بود. اما حالا که اقتصاد جهانى گرفتار دشوارى هاى هر دم فزاینده است، کار هاى او دارند دوباره به کار گرفته مى شوند. این تازه باریکه راهى در بى شمار راه هاى بازگشت به مارکس است که به چشم مى آید. به رغم احترام و توجه بیشترى که حالا نسبت به او دارند، محتواى اندیشهاش همچنان به شدت نادیده گرفته مى شود. ویکتور که گان گاردین در آغاز ژانویه نوشت که دوتایى قدم زدن با مارکس را دوست دارد، اما آنجا که مى خواست به استدلال بپردازد ««آ ...
کژ نگریستن ۱۹:۴۹ ۱۳۹۸/۰۱/۲۴ 📙- دوست دارم همینجا سخنم را تمام کنم، برای اینکه به شما بگویم ممکن است روزی بیاید که ما بفهمیم روانکاو بودن یعنی داشتن جایگاهی د با اینحال، بیشتر و بیشتر مفید خواهد بود که در میانه حرکتهای مرتبا شتابندهای که دنیای ما دارد واردش میشود آن را حفظ کرد. 📙. (آموزه من، «My Teaching»، ژک لکان، ترجمه دکتر فرزام پروا). 🔆 «۱۳ آوریل، زادروز ژک لکان گرامی باد» 🔆 … ...