ارتباط با ادمین تبلیغات: @Ad_PhD


کنکور سرنوشت ساز نیست

من کنکوری سال ٧٢ بودم‌ …از سال اول دبیرستان هر وقت به کنکور فکر می‌کردم تنم می‌لرزید. همیشه با خودم می‌گفتم که نکنه من حتی در حد پدر و مادرم یک لیسانس هم نتونم بگیرم و عرق سرد اضطراب و نگرانی عدم تایید خانواده تمام وجودم را فرا می‌گرفت …با خودم تصمیم گرفتم که بدون در نظر گرفتن نتیجه تمام تلاشم را بکنم چون اضطراب و غصه هیچ چیزی را عوض نمی‌کنه …جالبه که هر زمان فکری نامرتبط با درس میومد تو ذهنم بهش می‌گفتم وایسا بعدا بهت فکر می‌کنم. و هرشب برای اینکه پیش فکرام بدقول نشم و فردا هم به حرفم گوش بدن و مانع درس خوندنم نشن ١٠ دقیقه زمان می‌ذاشتم و روی کاغذ می‌نوشتمشون و بعد برای اینکه فردا هم مزاحمم نشن کاغذ را مچاله می‌کردم و مینداختم دور …بعدش برنامه‌ی فردام رو مینوشتم ولی دقت می‌کردم این برنامه را طوری بنویسم که تو بعضی روزها مثلا پیاده روی و سینما و مهمونی توش باشه …خلاصه این روز و شبهای من با انرژی و انگیزه گذشت. گاهی تصور می‌کردم که مدیر یک شرکت بزرگ هستم و کلی کارمند دارم …آنچنان شعفی سر و پایم رو فرا می‌گرفت. که تمام خستگی هام در می‌رفت و نیروی تازه‌ای می‌گرفتم …خلاصه این روز و شبای پر ...
  • گزارش تخلف