اقتصاد ایران باری دیگر بر سر یک دو راهه‌ی تاریخی (ادامه‌ی پست قبل)

اقتصاد ایران باری دیگر بر سر یک دو راهه‌ی تاریخی (ادامه‌ی پست قبل)

مهم‌ترین مساله توجه به این نکته است که مشکل اصلی اقتصاد ایران که عامل تمامی شوک‌های تورمی است عبارت است از:
1️⃣نحوه و میزان رشد نقدینگی نظام بانکی
2️⃣ کسری بودجه‌ی مزمن دولت و نحوه‌ی تامین مالی آن

👈در نتیجه مادامی که اصلاحات ساختاری بودجه و اصلاحات ساختاری نظام بانکی را به طرز جدی شروع نکنیم قطعا هیچ راه حلی برای اقتصاد ایران وجود ندارد.

🔹در طی دهه‌های گذشته سیاست‌گذار ما همواره سعی کرده است که به جای پرداختن به مساله‌ی اصلی (اصلاح نظام مالی و اصلاح ساختار بودجه) به دنبال یافتن معجزه‌ای ‌برای انباشت نقدینگی در قسمتی از اقتصاد و جلوگیری از بروز آن در قیمت‌ کالاها باشد. ریسکی که در نهایت به صورت یکباره آزاد شده و به اقتصاد هم تورم بسیار بالا را تحمیل می‌کند و هم کاهش شدید رشد اقتصادی و آشوب اجتماعی. همان قضیه‌ی چوب و پیاز.

🔹در دهه‌ی هشتاد با وجود درآمدهای سرشار نفتی این ریسک به وسیله‌ی سرکوب قیمت ارز در بخش مسکن انباشت شد و در نهایت با شروع دور اول تحریم‌ها در سال 1390 و کاهش درآمدهای ارزی، ریسک انباشته‌ی سال‌های قبل با چهار برابر شدن قیمت ارز آزاد شد.
🔹در بازه‌ی سالهای 92 تا 96 با پرداخت نرخ بهره‌ی بالای بانکی این ریسک در ترازنامه‌ی بانک‌ها انباشت شد و در نهایت در سال 96 با دور جدید تحریم‌ها این ریسک انباشت شده در سالیان گذشته دوباره بر سر اقتصاد تخلیه شد.
🔹از نیمه‌ی سال 98 هم این فال بد به نام بورس افتاد و تصور شد که انباشت ریسک افزایش نقدینگی در بورس از شدت بحران می‌کاهد.
⚠️غافل از آنکه در تک تک این بحران‌ها در اصل ما فقط با یک بمب ساعتی بزرگ‌شونده مواجه بوده‌ایم. بمبی که هر چه دیرتر عمل بکند میزان تخریبش هم بیشتر است.

❓اما سال‌های نود، نود و شش و الان چه ویژگی دارند که آن‌ها را از بقیه‌ی سال‌ها متمایز می‌کند؟
ویژگی اصلی این سال‌ها آن است که آن بمب ساعتی که همه از انفجارش می‌ترسیدند متاسفانه منفجر شده و اقتصاد هزینه‌ی آن را داده است.
🔹مثلا اگر در سال‌های 89 و 90 قبول کرده بودیم که نتیجه‌ی سال‌ها سرکوب قیمت ارز فقط آسیب‌پذیرتر شدن تولید ملی و رشد بی‌رویه واردات بوده و در نهایت قیمت ارز به قیمت تعادلی خودش برمی‌گردد، در همان سال‌ها به اصلاح نظام ارزی‌ و نظام بانکی‌مان پرداخته بودیم و امروز درآمدهای صادرات غیر نفتی‌مان بسیار بیشتر از این بود. اما در آن سال‌ها با مقاومت شدید دولت و بانک مرکزی تمامی منابع ارزی سرشار آن روز‌های کشور به تاراج رفت و در نهایت قیمت ارز چهار برابر شد و اقتصاد ایران در آستانه‌ی فروپاشی قرار گرفت.
🔹در انتهای سال 96 و ابتدای 97 هم اگر دولت به جای اتخاذ سیاست ارز 4200 و نابود کردن 40 میلیارد دلار منابع ارزی بسیار ارزشمند،‌ همان نرخ ارز شش الی هفت هزار تومان را قبول می‌کرد و می‌فهمید که این اتفاق نتیجه‌ی غیر قابل اجتناب سود بالای نظام بانکی در سال‌های قبل و انباشت ناترازی در ترازنامه‌ی نظام بانکی بوده و در نتیجه به اصلاح نظام بانکی می‌پرداخت قطعا وضعیت اقتصاد ایران امروز بسیار متفاوت بود.
👈امروز دوباره ما بر سر یک دوراهی تاریخی قرار گرفته‌ایم. با اصلاح قیمت بازار سهامی که در طی هفته‌های اخیر اتفاق افتاد،‌ به نظر می‌رسد که این بازار بخش زیادی از مسیر اصلاحی‌اش را طی کرده است و در صورت عدم مداخله در این بازار به تدریج باید شاهد رشد پایدار قیمت‌ سهام‌های ارزنده و کاهش قیمت سهام‌های غیرارزنده باشیم. اصلاحی که بدون شک به رشد پایدار بورس در سال‌های آینده کمک بسیاری می‌کند.
حالا بر سر این دو راهی ما می‌توانیم اجازه بدهیم که بورس مسیر عادی خودش را طی کند و سیاستگذار تمام تمرکزش را بر روی
1️⃣اصلاح نحوه‌ی تامین مالی کسری بودجه‌ی دولت
2️⃣اصلاح نظام بانکی
3️⃣اصلاحات ساختاری در خود بورس و بازار محصول
بگذارد
و یا اینکه به سیاست‌های به غایت اشتباه قبلی ادامه بدهد.

⚠️البته انتخاب مسیر بد در دوراهه‌های قبلی اتفاقی نبوده.
🔥در دهه‌ی هشتاد تبدیل ثروت انباشته در بخش مسکن به ارز و تبدیل ملک در تهران به ملک‌ بزرگتر در تورنتو نیازمند جاده‌بازکنی دولت بود.
🔥در سال 96 تبدیل سپرده‌های بانکی افراد خاص که در طی سال‌های قبل سودهای 30 درصد به بالا گرفته بودند به حساب ارزی در بانک‌های خارج نیاز به جاده‌بازکنی دولت داشت.
🔥حالا هم تبدیل سرمایه‌ی انباشته‌ی عده‌ای خاص در بورس به دارایی‌های ارزی و ملکی نیاز به این انتخاب غلط دارد.

👈امروز دوباره ما بر سر یک دو راهی تاریخی هستیم. انتخاب راه صحیح می‌تواند منجر به بازگشت آرامش به اقتصاد ایران و حتی کاهش معنادار قیمت مسکن در ماه‌های آتی شود و انتخاب راه غلط...
امیدوارم که دولت آقای روحانی رکورد دو بار انتخاب مسیر غلط در یک دوره‌ی چهارساله را به نام خود ثبت نکند.